سناریو
#سناریو
وقتی یه گربه میبینی تو خیابون و میگیریش و بغلش میکنی و بوسش میکنی
~ نامجون:آم بیب توی چندتا کتاب خوندم که گربه ها چون موهای بدنشون یه حالیته..... و تا فردا صبح برات حرف میزنه که به عن خوردن میوفتی
~ جین :ایششش من هندسامو ول کرده چسبیده به اون زشت
~ شوگا :من خودم یه گربمممم
~ جیهوپ :خودشم داره با گربه بازی میکنه
~ جیمین :بیب منم بغل میخام
~ تهیونگ :بیبببب بغلی که مال منه رو به کسی ندههه
~ جونگکوک :دیگه برات شیر کاکائو نمیخرم
وقتی یه گربه میبینی تو خیابون و میگیریش و بغلش میکنی و بوسش میکنی
~ نامجون:آم بیب توی چندتا کتاب خوندم که گربه ها چون موهای بدنشون یه حالیته..... و تا فردا صبح برات حرف میزنه که به عن خوردن میوفتی
~ جین :ایششش من هندسامو ول کرده چسبیده به اون زشت
~ شوگا :من خودم یه گربمممم
~ جیهوپ :خودشم داره با گربه بازی میکنه
~ جیمین :بیب منم بغل میخام
~ تهیونگ :بیبببب بغلی که مال منه رو به کسی ندههه
~ جونگکوک :دیگه برات شیر کاکائو نمیخرم
۸.۴k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.