دوباره آمدم از راه دور سمت حرم

دوباره آمدم از راه دور سمت حرم
سلام حضرت آقا سلام بال و پرم

جواب می دهی آیا به این گدا آقا
که من تمامیِ عمرم به شوق در به درم

عزیز فاطمه هر شب به یاد کرب و بلا
هزار چشمه ی جوشان چکید از بصرم

مرا به خادمیِ خانه ات قبولم کن
به حق ندبه و اشک و زیارت سحرم

مرا ز بدو تولد به برکت تربت
سپرد دست تو ،آقای مهربان، پدرم

هنوز نغمه لالاییَم به گوشم هست
حسین، ذکر لب مادرم، کنار سرم

به احترام شهیدان کربلا باید
به غیر شال عزایم، دگر کفن نبرم

تو را به جان عزیزت ردم مکن مولا
که بی تو می رود از دست حاصل و ثمرم

چه خوب می شود آقا که آخر این راه
به زیر بار عزای تو خم شود کمرم

به یاد خشکی لبهات، وقت نوشیدن
به جای رفع عطش ،سوخت یکسره جگرم

هزار سال گذشت از غروب خون، اما
هنوز می رسد آوای ناله ی.. پسرم....

(بُنَیِّ قتلوک ذبحوک و من الماء منعوک،،،،،)
دیدگاه ها (۲)

تا ابد به مادرانی مدیونیم که مادر بودند ...برای جوانشان آرزو...

‏پرواز کردن ،ربطی به بال ندارددل می خواهددلی به وسعت آسمان،د...

دلتنگی......... حوصله ی شرح قصه نیست...... ...طاقت ماندن ......

‏علے چو فاطمه برخاست،گفت بانو جانفقط مواظب خود باش،تو تمامِ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط