بار دیگر سیب سرخی را که بر کف داشت

بار دیگر سیب سرخی را که بر کف داشت
به هوا انداخت
سیب چندی گشت و باز آمد
سیب را بوئید
گفت
گپ زدن از آبیاریها و از پیوندها کافی ست
خوب
تو چه می گوئی
چه بگویم,هیچ......
دیدگاه ها (۱)

گاهی برایم نامه بنویس..یا اصلا اگر حوصله‌ات نمی‌گیرد که توی ...

"زن"احساس میخواهد جانم..!ترسم از روزی ستکه جوهر احساسش تمام ...

خدایا . . . ای عاشقانه ی دل من . . ‌.گفتی فاصله ات با من یک ...

بانو جان،مهم ترین لوازم آرایشت؛اعتماد به نفس توست...مهم نیست...

ملت شما آخرش حساب کنین که هم ما داریم گوه می خوریم هم اینا !...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط