صدای پای تو میگفت عازم سفرم

صدای پای تو میگفت: عازمِ سفرم
سکوتِ من: بسلامت نزار بی خبرم

سپرده بود تو را مادرت به من ، میداد ـ
ـ قسم عروسِ گلم ،جانِ تو وَ این پسرم

دخیلِ هر شبِ من حلقه ی نشانت بود
که قاصدک خبرت را .. شکسته شد کمرم

برای دفعه ی آخر بیا قدم بزنیم
که تاجِ من شده تابوتِ تو به روی سرم

مرا به سردیِ خاکِ مزار ، مژده دهند
غبارِ عکسِ تو بر لب، خنک نشد جگرم

برای هر دوی ما رفتنت شگون دارد
خدا پس از تو گرفته ست زیرِ بال و پرم

قضا کنم همه دلتنگیِ ندیدنِ یار
بهشت و مردِ خیالی ، مدام در نظرم

هزار مرتبه شکرِ خدا که مفتخرم
منم مدافعِ خونِ مدافعانِ حرم



#همسران_شهدای_مدافع_حرم
#شهید_مدافع_حرم
دیدگاه ها (۴)

دلیل غصه ی پنهانِ قلب مان این است که...

از هر چه تو را ز من بگیرد سیرم!حتی ز همین ادامه تحصیل شما......

سر هر صبح چه کاری به نگاهم داری؟تو مگر کوچه برای گذرت کم دار...

چه شبها بی ثمر تا صبح بیداری و او هرگز نمی داند چه احوال بدی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط