ا.ت. بسهههه (داد)
ا.ت. بسهههه (داد)
کوک. الان من چیزی گفتم ؟
ا.ت. من نمیگم تو چیزی گفتی ، تهیونگ، این زندگی منه و به تو هیچ ربطی نداره من باهرکس که دلم بخواد میتونم رابطه داشته باشم و تو نمیتونی جلوم رو بگیری
ته. ولی با من میای خونه
ا.ت. شاید. دلم بخواد برم پیشه کوک از کجا معلومه
ته. چون من برادرتم
ا.ت. ربطی ند...
پرید وسط حرفم
ته. اون روز رو مثله اینکه یادت رفته
ا.ت. هوفففففففففففف هرکاری میخوام بکنم یکی زایم میکنه(تو دل)
ا.ت. باشههه[کسل)
یه نگاهی به کوک کردم معلوم بود ناراحت شده بود رفتم سریع بقلش کردم و زیر گوشش گفتم
ا.ت. من هنوز دوست دارم
و اون هم بقلم کرد
کوک. فردا صبح ساعت ۸ هم دیگرو اینجا میبینیم
ا.ت. باشهه
ته .بسه دیگه پرنده های عاشق بیا بریم ا.ت
ا.ت.باشه دو دقیقه صبر کن ، خدافظ کوکی
کوک. خدافظ چاگیا
پرش زمانی به طوراه
ته. اگه گذاشتم از فردا بیرون بری ، تو حق نداری با پسر باشی
ا.ت. گفتم به تو رب...
ته. دهنتو ببند نکبت
ا.ت. تویی
ته. چی؟
ا.ت. ه..ه..هيچی
ته. من شنیدم چی گفتی
یهو گاز رو گرفت و رفتیم خونه
ماشین رو تو پارکینگ پارک کرد و پیاده شدیم و رفتیم خونه کلید رو انداخت تو در و چرخوند وقتی در باز شد با چکو لگد منو انداخت داخل
و رو زمین افتادم
ا.ت. ایی دردم گرفت وحشی
یهو دیدم کمربندش رو در آورد و تا حد مرگ بهم زد دقیقا این بابام
ا.ت. جیغغغغ، ولم کننننننن ایییییییی
آنقدر محکم میزد صدام تا ۷ تا کوچه بقلی میرفت
۲ ساعت بعد
بی حال بی حال بودم چشام همش سیاهی میرفت و کله دوروبرم خون جمع شده بود تهیونگ ولم کرده بود و کمربند رو انداخت پیشم و رفت تو اتاقش بخوابه صدای خنده هاش رو میشنیدم که داشت با تلفن صحبت میکرد ولی حال تکون خوردن نداشتم انگار فلج شده بودم تمام تنم از سر تا پا کبود بود همه لباسام پاره شده بود گوشیم تو کیفم بود. و هعی زنگ میخورد ولی نمیتونستم بردارم و یهو قط شد دیدم صدای در از طبقه بالا میاد گفتم حتما تهیونگه خودم رو زدم به بیهوشی و همونجا افتاده بودم یهو اومد بالا سرم و یه پارچ آب ریخت رو سرم
ا.ت. یاااااااااااااااااااااااااااا یخ زدممممممممممممم (جیغ)
ته. بلند شو یه چی کوفت کن شام هم نخوردی
ا.ت. خب مگه مرز داری اینطوری بلند میکنی
ته. خوبه دارم بهت لطف میکنم جایه دستت در نکنه
ا.ت. اداشو در آوردم
و یه نگاه بهم کرد و رفت تو آشپزخونه
ته. چی میخوای
ا.ت. شام چی بود
ته. رامیون
ا.ت. گرم کن بیار
ته . دستور دیگه ای نداری
ا.ت. نه ممنون (پرویی)
ته(چشم غره)
رامیون رو گذاشت تو ماکروویو و دکمه رو زد و اومد پیشه من و بلندم کرد و گذاشت رو کاناپه
ته. خوبه فقط۵۷ کیلویی وگرنه وزنت زیاد بود استخون هام همه میشکست
ا.ت. (,چشم غره )
رامیون رو از تو ماکروویو در آورد و آورد پیشه من
و...
کوک. الان من چیزی گفتم ؟
ا.ت. من نمیگم تو چیزی گفتی ، تهیونگ، این زندگی منه و به تو هیچ ربطی نداره من باهرکس که دلم بخواد میتونم رابطه داشته باشم و تو نمیتونی جلوم رو بگیری
ته. ولی با من میای خونه
ا.ت. شاید. دلم بخواد برم پیشه کوک از کجا معلومه
ته. چون من برادرتم
ا.ت. ربطی ند...
پرید وسط حرفم
ته. اون روز رو مثله اینکه یادت رفته
ا.ت. هوفففففففففففف هرکاری میخوام بکنم یکی زایم میکنه(تو دل)
ا.ت. باشههه[کسل)
یه نگاهی به کوک کردم معلوم بود ناراحت شده بود رفتم سریع بقلش کردم و زیر گوشش گفتم
ا.ت. من هنوز دوست دارم
و اون هم بقلم کرد
کوک. فردا صبح ساعت ۸ هم دیگرو اینجا میبینیم
ا.ت. باشهه
ته .بسه دیگه پرنده های عاشق بیا بریم ا.ت
ا.ت.باشه دو دقیقه صبر کن ، خدافظ کوکی
کوک. خدافظ چاگیا
پرش زمانی به طوراه
ته. اگه گذاشتم از فردا بیرون بری ، تو حق نداری با پسر باشی
ا.ت. گفتم به تو رب...
ته. دهنتو ببند نکبت
ا.ت. تویی
ته. چی؟
ا.ت. ه..ه..هيچی
ته. من شنیدم چی گفتی
یهو گاز رو گرفت و رفتیم خونه
ماشین رو تو پارکینگ پارک کرد و پیاده شدیم و رفتیم خونه کلید رو انداخت تو در و چرخوند وقتی در باز شد با چکو لگد منو انداخت داخل
و رو زمین افتادم
ا.ت. ایی دردم گرفت وحشی
یهو دیدم کمربندش رو در آورد و تا حد مرگ بهم زد دقیقا این بابام
ا.ت. جیغغغغ، ولم کننننننن ایییییییی
آنقدر محکم میزد صدام تا ۷ تا کوچه بقلی میرفت
۲ ساعت بعد
بی حال بی حال بودم چشام همش سیاهی میرفت و کله دوروبرم خون جمع شده بود تهیونگ ولم کرده بود و کمربند رو انداخت پیشم و رفت تو اتاقش بخوابه صدای خنده هاش رو میشنیدم که داشت با تلفن صحبت میکرد ولی حال تکون خوردن نداشتم انگار فلج شده بودم تمام تنم از سر تا پا کبود بود همه لباسام پاره شده بود گوشیم تو کیفم بود. و هعی زنگ میخورد ولی نمیتونستم بردارم و یهو قط شد دیدم صدای در از طبقه بالا میاد گفتم حتما تهیونگه خودم رو زدم به بیهوشی و همونجا افتاده بودم یهو اومد بالا سرم و یه پارچ آب ریخت رو سرم
ا.ت. یاااااااااااااااااااااااااااا یخ زدممممممممممممم (جیغ)
ته. بلند شو یه چی کوفت کن شام هم نخوردی
ا.ت. خب مگه مرز داری اینطوری بلند میکنی
ته. خوبه دارم بهت لطف میکنم جایه دستت در نکنه
ا.ت. اداشو در آوردم
و یه نگاه بهم کرد و رفت تو آشپزخونه
ته. چی میخوای
ا.ت. شام چی بود
ته. رامیون
ا.ت. گرم کن بیار
ته . دستور دیگه ای نداری
ا.ت. نه ممنون (پرویی)
ته(چشم غره)
رامیون رو گذاشت تو ماکروویو و دکمه رو زد و اومد پیشه من و بلندم کرد و گذاشت رو کاناپه
ته. خوبه فقط۵۷ کیلویی وگرنه وزنت زیاد بود استخون هام همه میشکست
ا.ت. (,چشم غره )
رامیون رو از تو ماکروویو در آورد و آورد پیشه من
و...
۲.۳k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.