متن عاشقانه
متن عاشقانه 👇 👇 👇
گفتم: دچار بیعشقی شدم، میفهمی؟
گفت: اینقدر لباس تیره نپوش
گفتم: اگه وسط دستشویی لامپ آبی بزارمو دیواراشو سبز کنم، اونجا سوئیت میشه؟
گفت: همه تو زندگیشون مشکل دارن.
گفتم: همهی شلوارا جیب داره، اما همهی جیبا خالی نیست.
گفت: اگه واقعا دنبال پول بودی بهش میرسیدی.
گفتم: اگه واقعا دنبال تو بودم چی؟
گفت: مگه من پولم؟
گفتم: ولی قیمت داری، همه آدما قیمت دارن، بعضیها هم اهل مبادله کالا به کالان. مبادله چشم و ابرو با ماشین، پا با کفش مجلسی، دست با دستنبد، لب و گردن با عطر ...
گفت: قیمت تو چنده؟
گفتم: ماهی که بر خشک افتد قیمت بداند آب را
گفت: الان تو آبی یا ماهی؟
گفتم: خشکی.
گفت: ولی تو شناگر ماهری هستی.
گفتم: گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند
هر که او را غم جانست به دریا نرود
گفت: بالاخره خودتو به چی میفروشی، من خریدارم.
گفتم: کلمه.
گفت: چه ارزونی
گفتم: پس کلمات بیشتری خرجم کن، کلمات نگران گرونترن.
گفت: کلمه که خرجی نداره
گفتم: و کلمه بود و جهان در مسیر تکوین بود
و دوست داشتن آن کلمه نخستین بود.
گفتم: دچار بیعشقی شدم، میفهمی؟
گفت: اینقدر لباس تیره نپوش
گفتم: اگه وسط دستشویی لامپ آبی بزارمو دیواراشو سبز کنم، اونجا سوئیت میشه؟
گفت: همه تو زندگیشون مشکل دارن.
گفتم: همهی شلوارا جیب داره، اما همهی جیبا خالی نیست.
گفت: اگه واقعا دنبال پول بودی بهش میرسیدی.
گفتم: اگه واقعا دنبال تو بودم چی؟
گفت: مگه من پولم؟
گفتم: ولی قیمت داری، همه آدما قیمت دارن، بعضیها هم اهل مبادله کالا به کالان. مبادله چشم و ابرو با ماشین، پا با کفش مجلسی، دست با دستنبد، لب و گردن با عطر ...
گفت: قیمت تو چنده؟
گفتم: ماهی که بر خشک افتد قیمت بداند آب را
گفت: الان تو آبی یا ماهی؟
گفتم: خشکی.
گفت: ولی تو شناگر ماهری هستی.
گفتم: گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند
هر که او را غم جانست به دریا نرود
گفت: بالاخره خودتو به چی میفروشی، من خریدارم.
گفتم: کلمه.
گفت: چه ارزونی
گفتم: پس کلمات بیشتری خرجم کن، کلمات نگران گرونترن.
گفت: کلمه که خرجی نداره
گفتم: و کلمه بود و جهان در مسیر تکوین بود
و دوست داشتن آن کلمه نخستین بود.
- ۶۸۸
- ۳۰ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط