گل رز

گل رز

p22

که جسم کوچیکش رو دیدم اروم رفتم نزدیکش و بوسیدمش
کوک: بیب نمیخوای بیدار شی؟
ا.ت با کیوت ترین حالت ممکن از خواب بیدار شد
کوک: اومم نگاش کنن
ا.ت: چیه چی شده کوک چرا نذاشتی بخوابم*کیوت*
کوک: ناهار اماده شده فرشته کوچولوم
ا.ت: اومم بریم بخوریم
کوک: تو که نمیتونی باهات زخمن من میبرمت
کوک
ا.تو براید بغل کردم و بردم پایین روی میز ناهار خوری نشوندمش و باهم ناهار خوردیم
ا.ت: اوممم کوک چقدر خوشمزستتتت
کوک: نوش جونت بیب
ا.ت
با کوک ناهار خوردیم بعدش کوک فیلم گذاشت و باهم دیدیم نیزدیکای شب بود و ساعت ۶:۳۰ دقیقه که کوک گفت بریم پارک منم قبول کردم با کوک رفتیم بالا و لباسامون رو پوشیدیم ی ارایش کیوت کردم و باهم سوار ماشین شدیم
کوک
تصمیم گرفتم با ا.ت بریم پارک میخواستم اونجا سوپرایزش کنم و از دلش در بیارم بعدش یکم راه رفتن تمرین کنه تا پاهاش خوب میشن
*رسیدن به پارک*
ا.ت
با کوک از ماشین پیدا شدیم رفتیم ی جا جا انداختیم و وسایلمونو پهن کردیم کوکم زنگ زد به تهیونگ و جیمین تا با دوست دختراشون بیان تا ا.ت حوصلش سر نره اما فقط همین نبود اونا....
دیدگاه ها (۴)

گل رزp23اونا با کوک هم نقشه بودن! قرار بود برای ا.ت جشن بگیر...

کیوتا امروز به شدت سرم شلوغ بود فردا چند پارت اخرو براتون می...

زیباهام الان دارم میرم کلاس زبان برگشتم براتون دو تا پارت جد...

گل رزp20شرطا نرسید ولی گذاشتم قربونم برید سریعععع😂❤️کوک: دلش...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

پارت ۸۰ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط