ازدواج از روی اجبار۲ p8

💥*«ازدواج از روی اجبار۲ »*💥
در از نوع عشق🥀
ا.ت
رسیدم به بار و واردش شدم لعنتی از همیشه بیشتر بوی الکل میاد اووووف یکم اینور اون ور و نگاه کردم و کوک رو پیدا کردم رفتم طرفش و رسیدم به میزش پر بود از شیشه های ویسکی
کوک ....جانگ کوک....آقای جئون.....جئون جانگ کوککککککککک
کوک
بله چی شده ااااا بیبی گرلم اومدی؟
ا.ت
لعنتی مسته چرا اصلا اومدم اینجا لعنت بهش اووووف
با من چیکار داری هاااا چرا بیبی میبی صدام می‌کنی چرا گفتی بیام اینجا
کوک
هععع مگه بیبی من نیستی تووو الآنم بهت نیاز دارم پس پاشو بریم خونه
ا.ت
گمشو بابا من و کشوندی اینجا چرت و پرت بار من می‌کنی پسره دختر باز
کوک
بد گرل چرا اینجوری می‌کنی بیا برگردیم خونه اینجا نمیتونیم کاری کنیم راحت نیستیم
ا.ت
هعع باشه چشم جناب
فکر کردی من خرم هااااا پسره منگول برو با بقیه هرزه ها نیازتو برطرف کن
کوک
چراااا بیبی من تو رو می‌خوام (خمار،بم)
ا.ت
ساکت شو جئون جونگکوک آنقدر من و بیبی صدا نزن
کوک
چشم کوچولو
ا.ت
هوووووف من دیگه میرم الکی اومدم اینجا پسره خر من و کشوندی برای هیچی
کوک
نه بیبی گرل نرو من میخوامت نرووو
نویسنده
ا.ت کمی از جونگ کوک فاصله گرفت و همین که خواست بره با خودش گفت حالا که اومده یه چیزی هم بخوره و یه چند تا شیرموز سفارش داد
ا.ت
چند تا میز دور تر از کوک نشستم و چند تا شیرموز سفارش دادم شروع کردم به خوردن و که دیدم چندتا دختر دارن میرن طرفش و یکی روی پاهاش نشست و دستش و انداخت دور گردنش
هع پسره دختر باز عوضی
نویسنده
دختره لباش و به طرف لبای کوک برد اما کوک پیسش زد و به ا.ت خیره شد و دختره گفت
دختره :ددی نمی‌خوای امشب یه حالی بکنیم باهم
کوک:ولم کن من زن دارم
دختره: فقط یه شب که چیزی نمیشه بیا بریم
ا.ت
دختره دیگه خیلی داشت میرفت رو مخم دیگه تحمل نکردم ناخودآگاه پا شدم و رفتم طرف دختره و بهش گفتم
ببخشید دارید چیکار مکنید؟
دختره:تو دیگه کی هستی ؟
ا.ت:من زنشم مشکلی هست ؟
دختر:چچچی ببخشید من دیگه میرم
ا.ت
دختره هرزه این سگ ترسید ازم حقش بود نباید بزارم حتا یه دقیقه دیگه هم این کوک احمق اینجا بمونه
کوک
بیبی گرلم برگشتی هاااا دلت برام تنگ شد
ا.ت
خوشت میاد این همه هرزه دورت بشینن و بیان روی پات و تحریکت کنن؟
کوک
چی میگی معلومه نه من خودم زن دارم خیلی هم دوسش دارم
ا.ت
چرا فریبش دادی اگه دوسش داشتی چرا فریبش دادی کوک
بس کنین تا یکم پیش میرم هی همه میگن چرا فریبش دادی آخه من مگه چیکار کردم آره آره من اول فقط بخاطر باند پدرش باهاش ازدواج کردم اما من واقعا عاشقش شدم از همون روزی که تو بغلم خوابید بود من دوسش داشتم اما ترکم کرد بس کنین دیگه نگین فریبش دادی فریبش دادی(گریه شدید)
ا.ت
هنوزم دوسش داری ؟
کوک
آره معلومه که دوسش دارم ولی اون نداره(گریه)
ا.ت
بیا بریم خونه
کوک
با تو بیام تو کی هستی چقدر شبیه زنمی ؟
ا.ت
آره با من بیا اشکالی ندارد
کوک
اما
ا.ت
زود باش دیگه بیا
کوک و بردم پیش بادیگارداش و سوار ماشین شدیم بهشون گفتم برن طرف عمارت کوک اما یه راه دیگه رو میرفتن یکم شک کرده بودم قبل اینکه به پیش کوک برم یه اصلحه با خودم برده بودم الان گزاشتمش رو خشاب که رسیدیم به یه عمارت خیلی بزرگ واییی خدا خیلی بزرگه از قبلی خیلی خیلی بزرگ تره پیاده شدم و بادیگاردا کوک و بردن توی اتاق و گزاشتنش روی تخت منم یه لباس راحتی پوشیدم نمیدونم چرا یه اتاق بود برا من و کلی لباس هم بود یکی رو پوشیدم و رفتم کنار تختش خوابیدم قیافه مظلومی داشت از گریه صورتش خیس بود
آخه چرا اینکار و کردی کوک چراااا
خیلی دلم میخواست دوباره بغلم کنه از خستگی بدون توجه بهش رفتم کنارش خوابیدم
کوک
واییییی با سردد از خواب پا شدم و خواستم بلند شم که متوجه دستای باریکی دور کمرم شدم و دیدم ا.ت کنارمه تو شک بودم ااااا نکنه همه اون اتفاقا و رفتنش خواب بودن واییی باورم نمیشه دراز کشیدم و به صورتش نگاه میکردم آرامش عجیبی توی چهرش بود که یاد دیشب افتادم اوووووو دختره غیرتی شده سر من
ا.ت
وقتی بیدار شدم تو بغل کوک بودم چیییییی کوک نگاهش کردم بیدار بود داشت به من نگاه میکرد یاد دیشب که از خستگی کنارش خوابیدم افتادم لعنتی ولش کن خواستم بلند شم که با دستاش محکم منو گرفت نزدیک خودش کرد
کوک
بد گرل کجا با این عجله
ا.ت
ولم کن روانی ولم کنننن ولم کن بهت میگم ولم کننننننن
کوک
واییی اینقدر جیغ جیغ نکن سرم رفت
ا.ت
جونگ کوک لطفاً ولم کن خواهش میکنم
ادامه تو کامنت
دیدگاه ها (۳)

ازدواج از روی اجبار۲ p9

ازدواج از روی اجبار۲ ادامه پارت۹

ازدواج از روی اجبار۲ p7

تاجگذاری p5

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

تکپارتی از کوک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط