ای غزلهای نگاهت همهقربانی عشقدعوتم کن توشبی بازبهمهمانی عشقبامن ازسبزی احساسخودت حرف بزندرقدمهای بلندشب یلدائی عشقمن که ازخاصیت دردخبردارشدممی نشینم همهشبهابه غزلخوانی عشق !