غریبه در حال عبور از جاده ای بی انتها بود و زیر لب با ...

غریبه در حال عبور از جاده ای بی انتها بود و زیر لب با خود می گفت :
جاده ی بیچاره ، تو هیچوقت معنای عشق را نخواهی فهمید ، و جاده در دل خود می گفت :
لعنت به این عشق ، سال هاست که با التماس زیر پای تو افتاده ام
و برای برگشتت جاده شدم ولی تو هرگز نفهمیدی
دیدگاه ها (۱)

دختر ب موهای مشکی بلندش خوشگله مگه ن

یه وقتایی آدم اونقده تنهاست که آرزو داره یکی صداش کنه ، حتی ...

وقتی خیلی دیره که تازه می فهمی اونی کهاز همه ساکت تر بود بیش...

اگر در خواب میدیدم غم روز جدایی رابه دل هرگز نمی کردم خیال آ...

نمی داند دل تنها، میان جمع هم تنهاستمرا افکنده در تنگی، که ن...

با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبالِ #پریشانی امطاقتِ #فر...

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال#قیصر_امین_پور کوله باریست پر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط