صدای تو از میان

صدایِ تو از میانِ
همهمه یِ هول وُ هراس
پرده از شناسه هایِ
نا آشنا برانداخت،
و با اشارتِ زمزمه ای
نور را به سخن مبدل ساخت،
ای کلامت سوره یِ خورشید،
دو چشمت آیه یِ ماه‌،
از دهانت آفتاب می تابد
و لبانت ابرِ بهار،
شستشو کن سنگفرشِ خیابان
این شهر پر از خونِ مقال است
#عارف_اخوان
دیدگاه ها (۱)

اینجا که ماییم سرزمین سرد سکوت است... #مهدی_اخوان_ثالث

کاشلبخندهایم رابه موهایم سنجاق کنمعطرش در شهر بپیچدشاید به س...

اما من و تو دور از هم می پوسیمغمم از وحشت پوسیدن نیست غمم از...

دل باز رستاز تو ز بند زمانه همتا چند به غمخانه حسرت بشینم......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط