دلنوشته های مجازی
دلنوشته های مجازی
خونریزی شدیدی داشت
داخل اتاق عمل دکتر اشاره کرد که چادرم رو دربیارم تا راحت تر مجروح رو جا به جا کنم.
گوشه ی چادرم رو گرفت و بریده بریده گفت :
"من دارم می میرم تا تو چادرت رو درنیاری ...
چادرم در مشتش بود که شهید شد ...
خونریزی شدیدی داشت
داخل اتاق عمل دکتر اشاره کرد که چادرم رو دربیارم تا راحت تر مجروح رو جا به جا کنم.
گوشه ی چادرم رو گرفت و بریده بریده گفت :
"من دارم می میرم تا تو چادرت رو درنیاری ...
چادرم در مشتش بود که شهید شد ...
- ۱۷
- ۰۵ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط