مثلِ دیدنِ یه دوستِ عزیزِ قدیمی،
مثلِ دیدنِ یه دوستِ عزیزِ قدیمی،
بعد از چند سال بی خبری تو ایستگاهِ متـرو...
مثلِ بویِ گـردنِ یه نوزادِ سه ماهه...
ترشیِ گوجه سبزایِ اولِ بهار که جون میـده به روحِ آدم...
مثلِ دراز کشیدن رو تختت با لباسِ مدرسه وقتی حسابی خسته ای و کـوفته...
مثلِ آغوشِ گـرمِ خانجـون و صدای بوسه های محکم و آبدارش از سر و صورتت....
مثلِ پاس کـردنِ سخت ترینِ درس ها با نمـره یِ بالا
مثلِ همه حس هایِ خـوبِ دنیا
شیریـنه،
قشنگـه دوست داشتنت
بــودنت.....❤
#فاطمه_صابری_نیا
بعد از چند سال بی خبری تو ایستگاهِ متـرو...
مثلِ بویِ گـردنِ یه نوزادِ سه ماهه...
ترشیِ گوجه سبزایِ اولِ بهار که جون میـده به روحِ آدم...
مثلِ دراز کشیدن رو تختت با لباسِ مدرسه وقتی حسابی خسته ای و کـوفته...
مثلِ آغوشِ گـرمِ خانجـون و صدای بوسه های محکم و آبدارش از سر و صورتت....
مثلِ پاس کـردنِ سخت ترینِ درس ها با نمـره یِ بالا
مثلِ همه حس هایِ خـوبِ دنیا
شیریـنه،
قشنگـه دوست داشتنت
بــودنت.....❤
#فاطمه_صابری_نیا
۸۳۹
۱۵ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.