شهیدانه🕊
#شهیدانه🕊
رفته بودند جنوب، توی فکه، یکی از رفقایش مداحی می کرد و روضه میخواند..!
یکدفعه روح الله بلند شد و گفت:
سید، رسیدی به گوشواره...
از رقیه بخون از بیابون های داغ، پای برهنه، دست های سنگین دشمن...
میگفت و بلندبلند گریه میکرد از خود بیخود شدهبود...!
همه با دیدن حالِ روح الله به گریه افتادند
عاشق حضرت رقیه سلام الله بود!
همین که شنیده بود تکفیری ها تا حرم حضرت رقیه سلام الله رسیده بودند، دیوانه می شد..!
حتی نمی توانست غذا بخورد
میگفت: من نباید الان اینجا باشم و اون حرومی ها برسند نزدیک حرم حضرت رقیه...!
شهید روح الله قربانی🌷
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم 🍃
رفته بودند جنوب، توی فکه، یکی از رفقایش مداحی می کرد و روضه میخواند..!
یکدفعه روح الله بلند شد و گفت:
سید، رسیدی به گوشواره...
از رقیه بخون از بیابون های داغ، پای برهنه، دست های سنگین دشمن...
میگفت و بلندبلند گریه میکرد از خود بیخود شدهبود...!
همه با دیدن حالِ روح الله به گریه افتادند
عاشق حضرت رقیه سلام الله بود!
همین که شنیده بود تکفیری ها تا حرم حضرت رقیه سلام الله رسیده بودند، دیوانه می شد..!
حتی نمی توانست غذا بخورد
میگفت: من نباید الان اینجا باشم و اون حرومی ها برسند نزدیک حرم حضرت رقیه...!
شهید روح الله قربانی🌷
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم 🍃
۲.۴k
۳۰ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.