پارت سی و هفتم رمان تب داغ هوس:
37
نگين بيخيال سري تکون داد و به طرف اتاق مون رفت
بعد راهرو هال بود که دکوراسيونش با مبل راحتي مخملي قهوه اي شکلاتي بود و يه ميز مستطيلي در وسط سالن هال و يه بوفه قهوه اي که مامان تا تونسته بود کريستال چيده بود و يه ال سي دي ديوار کوب به ديوار رو به روي مبلها نصب بودکنار هال آشپز خونه در سمت چپ بود يه آشپز خونه اپن بزرگ و کنار آشپز خونه راهروي اتاقا بود که متشکل شده بود از سه اتاق ،اتاق منو نگين ،اتاق نعيم در کنار اتاق ما و اتاق مامان اينا روبروي اتاق ما ...
سمت چپ سالن هال هم پذيرايي بود که متشکل شده بود از يه پنجره بزرگ که بهش پرده مدل دار اطلسي آويخته شده بود ودر محوطه پذيرايي مبل هاي استيل طلايي رنگ و تابلو هايي از کار دست نگين که مثل من رشته ي نقاشي خونده بود که تصاويري از منظره ،اشخاص رومي ... بود به ديواراي سالن پذيرايي آويخته شده بود
به طرف اتاقم حرکت کردم در حالي که از نگين ميپر سيدم:
_نگين مامان کجاست؟
نگين بيخيال سري تکون داد و به طرف اتاق مون رفت
بعد راهرو هال بود که دکوراسيونش با مبل راحتي مخملي قهوه اي شکلاتي بود و يه ميز مستطيلي در وسط سالن هال و يه بوفه قهوه اي که مامان تا تونسته بود کريستال چيده بود و يه ال سي دي ديوار کوب به ديوار رو به روي مبلها نصب بودکنار هال آشپز خونه در سمت چپ بود يه آشپز خونه اپن بزرگ و کنار آشپز خونه راهروي اتاقا بود که متشکل شده بود از سه اتاق ،اتاق منو نگين ،اتاق نعيم در کنار اتاق ما و اتاق مامان اينا روبروي اتاق ما ...
سمت چپ سالن هال هم پذيرايي بود که متشکل شده بود از يه پنجره بزرگ که بهش پرده مدل دار اطلسي آويخته شده بود ودر محوطه پذيرايي مبل هاي استيل طلايي رنگ و تابلو هايي از کار دست نگين که مثل من رشته ي نقاشي خونده بود که تصاويري از منظره ،اشخاص رومي ... بود به ديواراي سالن پذيرايي آويخته شده بود
به طرف اتاقم حرکت کردم در حالي که از نگين ميپر سيدم:
_نگين مامان کجاست؟
- ۲.۷k
- ۰۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط