این روزها نه تنها بابا نان ندارد.. حتی برای خوردنش دندان ندارد,, تصمیم کبری رفته از یاد اهالی,, دیگر هنا هم چهره ای خندان ندارد,, آن مرد اسب در باران هم نیامد,, شاید کسی اینجا به او ایمان ندارد,, این شهر با اهریمنان خو کرده دیری,, این شهر را بیهوده نگرد انسان ندارد.