یادشبخیر

─═इई 🍂 🍁 🍂 ईइ═─

#یادش_بخیر💜 🙂

🍂 لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت...

🍂 یادش بخیر در به در دنبال یکی میگشتیم کتابامونو جلد کنه !

🍂 همیشه تو مدرسه عادت داشتم همکلاسی هامو بشمرم تا ببینم کدوم پاراگراف برای خوندن به من میفته

🍂 یادش بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!

🍂 افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه از انتصاب به عنوان مدیر کل شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود

🍂 من مدرسه که میرفتم همیشه سر کلاس به این فک میکردم که اگه پنکه سقفی بیفته کله کیا قطع میشه !

🍂 وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم
الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال بتراشیم

🍂 تو مدرسه آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن

🍂 یادتون میاد
اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !!!😌

#فوروارد_کنید به همدیگه تا لبخند رولب همه جاری کنی😊 😉
دیدگاه ها (۶)

یووو داستان جدید

میترسم دیدن این هوا هم برامون حسرت بشه :)یادش بخیر، زمستونای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط