عشق رمانتیک من

عشق رمانتیک من
❤😎پارت ۴۵

هینا: جونگ هی میخواد بهش تجاوز کنه به احتمال زیاد فعلا تا همین جاشو بدونید کافیه الان باید بریم

تهیونگ: بریم

با ماشین کوک راه افتادیم حدودا عمارتش با ما نیم ساعت راه بود ولی با میزان سرعت کوک سریع تر میرسیم

ویو هانیل

منو گذاشت رو تخت و بعد رفت سمت کشو میزش و ویبره رو آورد بیرون و گذاشت کنارم اومد سمتم من رفتم عقب که خوردم به تاج تخت صورتشو نزدیکم کرد که با پام زدم تو دلش رفت عقب که از فرصت استفاده کردم و در را باز کردم دویدم سریع پایین که نگهبان جلومو گرفت با پام زدم تو صورتش و دستشو گرفتم و پیچوندم اومدم برم که یه نفر دستمو گرفت

آجوما: دخترم اگه فرار کنید رئیس مارو میکشه خواهش میکنم

هانیل: من نمیتونم اینجا بمونم
که

ویو جونگ هی

بعداز اینکه دردش و فراموش کردم رفتم دنبالش آجوما دستشو گرفته بود اومد بره که یه دستمو بردم زیر کمرش و اون یکی رو زیر پاهاش و بلندش کردم و بردم سمت اتاق انداختمش رو تخت و کمربندم و آوردم ۱۰ تا شلاق زدم بهش

جونگ هی: اینم تنبیهت بود پرنسس

هانیل: گمشو عوضی (با درد)

جونگ هی: اگه مهربون نباشی بهت اطمینان نمیدم سالم بمونی (پوزخند)

بعد دستاشو با کمربند بستم به تخت و شلوارشو کشیدم پایین

جونگ هی: چه بدن سفیدی داری پرنسسم

اول ویبراتور و گذاشتم تو پوصیش

هانیل: بس کن آهه

جونگ هی: اگه میخوایش فقط کافیه بهم بگی

هانیل: نه من همچین کاری نمیکنم

ویو هانیل

بهش پوزخند زدم و

هانیل: من عاشق تهیونگم اونو به توئه عوضی ترجیح میدم لعنتی برو بمیر (لبخند رضایت بخش😌)

ویو جونگ هی

عصبی شدم رو دور تند گذاشتم ویبره رو

جونگ هی: کاری میکنم خودت التماسم کنی بکنمت

هانیل: ...

ویو هینا

رسیدیم از ماشین پیاده شدیم من زودتر رفتم که نگهبان دستمو گرفت و

گفت: خانوم کوچولو ورود ممنوعه

هینا: گمشو اونور مرتیکه

نگهبان: منو ببین اگه درست حرف نزنی کاری میکنم زیرم جون بدی

که یهو ازش خون اومد و افتاد زمین (مسلما فوتید)

جونکوک: خیلی زر میزد ، کار بقیشونم تهیونگ حل کرد و درو باز کردم رفتیم داخل که صدای جیغ اومد

هینا: هانیللل (داد)


(اینجاش اسمات نداشت برای همین پی وی نگفتم و مطمئنم الان که داشتید میخوندین درحال جیغ زدن بودید🤣)
دیدگاه ها (۸)

https://wisgoon.com/aaaaaaaaaaaassssaaaaahttps://wisgoon.com...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۴۴ ویو هینااز اونجایی که بدنم خیلی نرم...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۴ویو هینا با اجوما رفتیم پایین صبر کر...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۴۳که یه پیامک اومد برام باز کردم و دید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط