ملودیتلخ

‌ملودی_تلخ🍷
Part: 29
مثل بچه تـ/*/*/خـs ها تک خنده ای زد

+خیلی بی ادبی
_ببخشید عروسک ولی حقیقت تلخه

بی توجه به حرفش به سمت در رفتم تا درو باز کردم کلی ادم اون بیرون بودن

+ببخشید اینجا یه موشه

بادیگاردش سر تکون داد و به ندیمه کنار دستش اشاره ای کرد
حدود چند دقیقه بعد ندیمه با یه جارو اومد داخل

تهیونگ بیرون اومد
تادید با یه حرکت دستش متوقفشون کرد


_منو ا/ت از میگیریمش
این یه شکنجه بود؟

جارو رو گرفت
اون با این وضعش موش بگیره؟

دستمو گرفت و به سمت اتاق هدایتم کرد

خل شده بود؟




༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ملودی_تلخ🍷Part: 30من از موش میترسیدم حالا میخواست باهم موش ب...

ملودی_تلخ🍷Part: 31جیغ میکشیدمو کم کم به هق هق افتادم موش همی...

ماه_تیره🌑Part: 36توی حال هوای خودم بودم که یه بالشت مهکم خور...

ماه_تیره🌑Part: 35یه لحظه خجالت کشیدم+دیگه لطفا نزدیکم نشو خن...

♡𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 :: part⁹" ...

عشق در مشروب 🍷

ظهور ازدواج (✿⁠)⁩(♡)پارت ۲۸۵ (⁠♡) گفت:خوبي؟ اروم گفتم اره....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط