عشقی از جنس نفرت

عشقی از جنس نفرت
پارت ۱۴
+کوک عاشقتم
-چ..چ..چییییی
کوک ویو
حتما مسته نمیدونه چی میگه
-بیخیال
دیدم اوضاعش بهتره خواستم برم که دستمو گرفت
+راست میگم کوک من عاشقتم(خیلی جدی)
یهو کراواتمو گرفت و صورتمو نزدیک صورتش کرد
+ددی میخوام مال تو باشم
-الان چی گفتی(خمار)
+گفتم ددی
ویو ا/ت بعد این حرفم کوک وحشیانه لبامو میبوسید و مک های عمیقی میزاشت و اروم دکمه های لباسمو باز کرد بعد اینکه چهارتا از دکمه های لباسمو باز کرد رفت درو قفل کرد دوباره روم خیمه زد
بعد دوباره شروع به بوسیدنم کرد دکمه هامو کلا باز کرد لباسمو در اورد و لباسای خودش هم دراورد و....(بقیش با ذهن پاک شما📿)
بعد چند راند اومد کنارم و لبشو کنار گوشم کرد گفت
- الان دیگه مال منی بیب حق نداری جا بزنی
+چشم ددی(راستی ا/ت دیگه هوشیاره)
-افرین دختر خوب
پاشدیم لباسامونو پوشیدیم
رفتیم بیرون کم کم جشن داشت تموم میشد منم رفتم که کوک از کمر گرفتم و نزدیک خوذش کرد اروم پای گوشم گفت
-فردا تو مدرسه میبینمت بیب
+باشه ددی
-با هر بار ددی گفتن به اندازه ۸راند لذت میبرم
خواست ببوسم که خودم رو پس زدم خیلی شیطونانه گفتم
+بای بای ددی
+بای هانی
دیدگاه ها (۲۰)

سناریو بی تی اس درخواستی وقتی حامله ای میری بغلش میکنی و صدا...

امروز تولد این بشرههههتولد مبارک باشه امید آرمیا❤

سناریو بی تی اس درخواستی اهم یکم چیزه جنبه داشته باشید وقتی ...

سناریو بی تی اس درخواستی یکم چیزه دیگه گفتم بدونیدبی جنبه نخ...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط