بوسه ای تقدیم لب کردی و من شیدا شدم

بوسه ای تقدیم لب کردی و من شیدا شدم
من سکوتی بی هدف بودم ولی غوغا شدم

دست تقدیر غزل با دل هم آوایی نمود
تا که از شیرینی لب بوسه ات معنا شدم

من پر از شعرم که شورت در درون انداختی
با نگاه مست تو همسو و هم آوا شدم

سر بر آن بالین مهرت می گذارم ؛ خوب من!
تا ببینی من چگونه؟ مست و بی پروا شدم

در پریدن های عشق از بلبل شیدا بپرس
تا بگوید از چه رویی؟ با تو من تنها شدم

من که خود در بام تو مست و غزلخوانم هنوز
در پس شعر و غزل، آواره ی رویا شدم
دیدگاه ها (۲)

چقدر خوبه یکی باشه باشه که بغلت کنهسرتو بذاری روی قلبش❤ ️آرو...

دلم از داغ نامردی؛ نسیمی سرد میخواهد...میان قحطی مرهم؛دلی هم...

من خانه ام راپر از رنگ می کنمپر از عطر زندگیگل میخرم نان گرم...

دلم تنگ است برای با تو بودن بهار سبز زیبـای تو بودندلم تنگ ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط