سانزومنم موخام

سانزو:منم موخام
ران:برو بخر
ات:هنوز بستنیشو نخورده بود و دادن به سانزو*بیا تو بخور
سانزو:ممنونم*سره ات رو ناز میکنه
ات:لبخند*
ات و سانزو شروع میکنن به حرف زدن
ران:با حرص نگاه میکنه*مرتیکه صورتی*زیر لب
ات و سانزو با رین و ران سوار ماشین میشن ات و سانزو پشت کناره هم میشینن و دوباره شروع میکنن به حرف زدن
چند دقیقه بعد
ویو ران
از اینه به ات و سانزو نگاه کردم ات سرشو گذاشته بود رو شونه سانزو سانزو هم سرشو رو سره ات گذاشته بود و خابیده بودن نمیخاستم زیاد توجه کنم ولی حرصم در اومده بود دلم میخاد تک تک موهای صورتیه اون دلقکو با موچین بکنم
رسیدیم خونه ات رو بلند کردم و بردمش داخل اون دوتا هم اومدن و روی مبل خابیدن
دیدگاه ها (۱۲)

ران:سره ات رو ناز میکنه*ات:باباییران:بلهات:میشه فردا برم پار...

پارت نمیدونم چند

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط