سال ۲۰۱۵ ی مقاله داستان زندگی ۶ دختر که همشون در روز ۱۸ ژ
سال ۲۰۱۵ ی مقاله داستان زندگی ۶ دختر که همشون در روز ۱۸ ژانویه ۱۹۸۹ مردن رو چاپ کرد..
بعد از اون چندین سایت ب این جریان پرداختن اما کسی این مسئله رو رد نکرد(دقیقا مث قضیه تپلو ها)
اولین دختر سامانتا گِلس نام داشت ، دختر ۱۵ ساله ای که بد سرپرست بود...اونا سامانتارو میزندن ، بهش غذا نمیدادن و گاهی مجبورش میکردن که شبا بیرون از خونه بخوابه..
این ازار و اذیت ها اعتماد به نفسش رو به شدت پایین اورده بود ،انگار ک وجود نداشته باشه و دچار اختلال شده بود...تنها دوستی که اون توی همه ی این سالها داشت ، موش و سنجاب و جک و جونورای کوچیکی بودن ک گاها بهشون برمیخورد...این عدم اعتماد ب نفس منجر ب جنون شد و ۱۸ ژانویه سامانتا با خوردن تعداد زیادی ارامبخش به زندگیش پایان داد
دومین دختر جَنِس والترز بود...دختری که به مد علاقه داشت و ارزو داشت به پاریس بره. به نظر میرسید که اون زندگی فوقالعاده ای داره ولی زندگی خانوادگیش برعکس بود... مادرش فقط برای پول با پدرش ازدواج کرده بود و حالا که پدرش داشت ورشکست میشد ، رابطه والدینش بهم خورده بود و دائما در حال دعوا بودن... ی روز دعواهای اون دو موقع رانندگی اونقدر شدید شد که تصادف کردن و گردن جنس به شدت ضربه دید و باعث شد درجا بمیره..
دختر بعدی ، الکساندرا متیوز. یه ورزشکار که توی رشته های ورزشی مدرسه بهترین بود ، رویای اون بورسیه شدن در دانشگاه و شرکت در المپیک بود که به قدری این رویارو جدی گرفته بود که به خانواده ، نمرهاش و سلامتیش توجهی نمیکرد. در ۱۸ ژانویه بر اثر اوردوز (مصرف بیش از حد داروهای تقویتی و مکمل) در بیمارستان فوت شد
جیمی سندرز دختری بود که تو روستا زندگی میکرد و مزرعه ی خانوادگی داشتن...بعد از اینکه والدینش فوت کردن ، اون درس و زندگی اجتماعیش رو نادیده گرفت و توی مزرعه کار کرد تا پول در بیاره، زندگیِ جیمی با افتادن توی ماشین چوب بری به طرز وحشتناکی به پایان رسید (حالم یکم بد شد موقع خوندن مقاله🗿🚬)
کاترین جکسون ، دختر یتیمی بود که پدرش ، خودش و مادرش رو وقتی کاترین ۵ سالش بود کشت، از اون به بعد اون تو خونه های مختلفی به سرپرستی گرفته شد...فشار روانی ناشی از مرگ پدر و مادر و نبود توجه و محبت لازم در اخر باعث شد ب شیزوفرنی مبتلا بشه...و در آخر با توهماتی ک داشت خودشو از بلندی پرت کرد...
اخرین دختر، سنیتا لیتل بود...موفقیت تحصیلیش نظر یک مدرسه پر اعتبار رو جلب کرد و اون باید ازمون ورودی برای وارد شدن به مدرسه میداد. ولی فشار روحی بهقدری زیاد شد که مجبور شد تقلب کنه. وقتی مراقب ها متوجه تقلب کردنش شدن، اون از ترس و خجالت بیش از اندازه خودش رو تو اتاقش خفه کرد (دار زد)
یه اپیزود توی سریال مای لیتل پونی وجود داره به نام "cutie mark chronicles" که اشاره میکنه به شش کرکتر توی سریال و چطور اونها دقیقا توی یک روز کیوتی مارکشونو گرفتن...
بعضیا میگن این داستان ایده ساخت این انیمیشن بود و با این کار فاوست -نویسنده- میخواست داستان زندگی اون ۶ دختر رو بیان کنه و نشون بده که زندگیشون چطور ممکن بود ادامه پیدا کنه اگر نمیمردن
(صد رحمت ب این انیمیشن والا...تپلوها چی بود با اون یتیم خونه مسخرش🤦🏻♂️)
اما خود انیمیشن...رنج سنی انیمیشن هارو همیشه جدی بگیرین...ی سری مفاهیم داخل سریال واقعا برای کودکان مناسب نیست...مثلا علاقه اسپایک (اون اژدهاعه) ب رریتی(اشاره ب کتگوری ازدواج ترکیب نژادی) یا اختلال دو قطبی پینکی پای ک دارک ساید داره (تو اینترنت سرچ ک کنین انگار دارک وبه...تصاویر و فیلم و انیمیشن و حتی بازیای وحشتناکی در موردش ساختن) و کلا سری نسل جدید این انیمیشن ک از نت فلیکس پخش شد کلا تو ی فاز دیگست🗿(همجنسگرایی، ترنسا، فمنیسم ( تمسخر هیتلر👺))
اما خود سریال اونطور نیست ک بگیم رینبو دش مثلا ترویج همجنسگرایی میکنه...سریال کلا برای دخترا ساخته شده و کلا میتونم بگم ی انیمیشن فمنیستیه😂شما بعضی وقتا یادت میره شخصیت مرد تو داستان هست....اما بیشتر روی جنبه های روانی مثل هنجار های اجتماعی یا اختلالات و افراطی گری و اینا مانور داده شده...
یونیکورن و اینا عم هیچ ربطی ب اساطیر یونانی و اسکاندیناویو اینا نداره و صرفا تخیله...فقط ی اسب بزرگ داریم ک صورت فلکیه بقیش چرت و پرته
اون بنده خدایی ک میخواست بده خواهرش ببینه🤝🏻♥️از کلاس چهارم ب بعد مشکلی نیست🗿🤲🏻
بعد از اون چندین سایت ب این جریان پرداختن اما کسی این مسئله رو رد نکرد(دقیقا مث قضیه تپلو ها)
اولین دختر سامانتا گِلس نام داشت ، دختر ۱۵ ساله ای که بد سرپرست بود...اونا سامانتارو میزندن ، بهش غذا نمیدادن و گاهی مجبورش میکردن که شبا بیرون از خونه بخوابه..
این ازار و اذیت ها اعتماد به نفسش رو به شدت پایین اورده بود ،انگار ک وجود نداشته باشه و دچار اختلال شده بود...تنها دوستی که اون توی همه ی این سالها داشت ، موش و سنجاب و جک و جونورای کوچیکی بودن ک گاها بهشون برمیخورد...این عدم اعتماد ب نفس منجر ب جنون شد و ۱۸ ژانویه سامانتا با خوردن تعداد زیادی ارامبخش به زندگیش پایان داد
دومین دختر جَنِس والترز بود...دختری که به مد علاقه داشت و ارزو داشت به پاریس بره. به نظر میرسید که اون زندگی فوقالعاده ای داره ولی زندگی خانوادگیش برعکس بود... مادرش فقط برای پول با پدرش ازدواج کرده بود و حالا که پدرش داشت ورشکست میشد ، رابطه والدینش بهم خورده بود و دائما در حال دعوا بودن... ی روز دعواهای اون دو موقع رانندگی اونقدر شدید شد که تصادف کردن و گردن جنس به شدت ضربه دید و باعث شد درجا بمیره..
دختر بعدی ، الکساندرا متیوز. یه ورزشکار که توی رشته های ورزشی مدرسه بهترین بود ، رویای اون بورسیه شدن در دانشگاه و شرکت در المپیک بود که به قدری این رویارو جدی گرفته بود که به خانواده ، نمرهاش و سلامتیش توجهی نمیکرد. در ۱۸ ژانویه بر اثر اوردوز (مصرف بیش از حد داروهای تقویتی و مکمل) در بیمارستان فوت شد
جیمی سندرز دختری بود که تو روستا زندگی میکرد و مزرعه ی خانوادگی داشتن...بعد از اینکه والدینش فوت کردن ، اون درس و زندگی اجتماعیش رو نادیده گرفت و توی مزرعه کار کرد تا پول در بیاره، زندگیِ جیمی با افتادن توی ماشین چوب بری به طرز وحشتناکی به پایان رسید (حالم یکم بد شد موقع خوندن مقاله🗿🚬)
کاترین جکسون ، دختر یتیمی بود که پدرش ، خودش و مادرش رو وقتی کاترین ۵ سالش بود کشت، از اون به بعد اون تو خونه های مختلفی به سرپرستی گرفته شد...فشار روانی ناشی از مرگ پدر و مادر و نبود توجه و محبت لازم در اخر باعث شد ب شیزوفرنی مبتلا بشه...و در آخر با توهماتی ک داشت خودشو از بلندی پرت کرد...
اخرین دختر، سنیتا لیتل بود...موفقیت تحصیلیش نظر یک مدرسه پر اعتبار رو جلب کرد و اون باید ازمون ورودی برای وارد شدن به مدرسه میداد. ولی فشار روحی بهقدری زیاد شد که مجبور شد تقلب کنه. وقتی مراقب ها متوجه تقلب کردنش شدن، اون از ترس و خجالت بیش از اندازه خودش رو تو اتاقش خفه کرد (دار زد)
یه اپیزود توی سریال مای لیتل پونی وجود داره به نام "cutie mark chronicles" که اشاره میکنه به شش کرکتر توی سریال و چطور اونها دقیقا توی یک روز کیوتی مارکشونو گرفتن...
بعضیا میگن این داستان ایده ساخت این انیمیشن بود و با این کار فاوست -نویسنده- میخواست داستان زندگی اون ۶ دختر رو بیان کنه و نشون بده که زندگیشون چطور ممکن بود ادامه پیدا کنه اگر نمیمردن
(صد رحمت ب این انیمیشن والا...تپلوها چی بود با اون یتیم خونه مسخرش🤦🏻♂️)
اما خود انیمیشن...رنج سنی انیمیشن هارو همیشه جدی بگیرین...ی سری مفاهیم داخل سریال واقعا برای کودکان مناسب نیست...مثلا علاقه اسپایک (اون اژدهاعه) ب رریتی(اشاره ب کتگوری ازدواج ترکیب نژادی) یا اختلال دو قطبی پینکی پای ک دارک ساید داره (تو اینترنت سرچ ک کنین انگار دارک وبه...تصاویر و فیلم و انیمیشن و حتی بازیای وحشتناکی در موردش ساختن) و کلا سری نسل جدید این انیمیشن ک از نت فلیکس پخش شد کلا تو ی فاز دیگست🗿(همجنسگرایی، ترنسا، فمنیسم ( تمسخر هیتلر👺))
اما خود سریال اونطور نیست ک بگیم رینبو دش مثلا ترویج همجنسگرایی میکنه...سریال کلا برای دخترا ساخته شده و کلا میتونم بگم ی انیمیشن فمنیستیه😂شما بعضی وقتا یادت میره شخصیت مرد تو داستان هست....اما بیشتر روی جنبه های روانی مثل هنجار های اجتماعی یا اختلالات و افراطی گری و اینا مانور داده شده...
یونیکورن و اینا عم هیچ ربطی ب اساطیر یونانی و اسکاندیناویو اینا نداره و صرفا تخیله...فقط ی اسب بزرگ داریم ک صورت فلکیه بقیش چرت و پرته
اون بنده خدایی ک میخواست بده خواهرش ببینه🤝🏻♥️از کلاس چهارم ب بعد مشکلی نیست🗿🤲🏻
۱۲.۲k
۰۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.