کارما
کارما
پارت ۲
با چیزی که دیدم باورم نمیشد فروشنده إمی بود ( إمی دوست بچگی میسو هستش )
میسو : إ........إمی خودتی ؟
إمی : میسوووووو و پرید و بغلش کرد
میسو : این همه مدت کجا بودی دختر
إمی : واییییی دخی شرمنده من خارج از سئول بودم تو اینجا چه کارا میکردی هااااا
میسو : خیلی دلم برات تنگ شده بود بیا که کلی حرف برای گفتن دارم
میسو تمام ماجراهایی که تا الان براش پیش اومده بود رو گفت از إمی خواست که برای یک جا پیدا کنه إمی آدرس یک جایی رو بهش داد و به حکم رفاقتشون ازش پولی نگرفت
پرش یهویی به داخل خونه جدید
میسو : وایییییی چقدر بزرگهههه ولی خیلی کثیفه
همون لحظه آت شروع به گریه کردن کرد و میسو به سمت آت رفت و بغلش کرد و گفت
میسو : شششششس آروم باش دخترم آت عزیزم آروم باش مامان الان میخواد خونه رو تمیز کنه و بعد با هم کلی بازی میکنیم
آت کمی آروم شد و کم کم داخل آغوش گرم مادرش خوابش برد میسو آت را روی پتو گذاشت و رفت که ادامه کارش رو انجام بده که یهو صدای در اومد و میسو رفت درو باز کرد که ...........................
پارت ۲
با چیزی که دیدم باورم نمیشد فروشنده إمی بود ( إمی دوست بچگی میسو هستش )
میسو : إ........إمی خودتی ؟
إمی : میسوووووو و پرید و بغلش کرد
میسو : این همه مدت کجا بودی دختر
إمی : واییییی دخی شرمنده من خارج از سئول بودم تو اینجا چه کارا میکردی هااااا
میسو : خیلی دلم برات تنگ شده بود بیا که کلی حرف برای گفتن دارم
میسو تمام ماجراهایی که تا الان براش پیش اومده بود رو گفت از إمی خواست که برای یک جا پیدا کنه إمی آدرس یک جایی رو بهش داد و به حکم رفاقتشون ازش پولی نگرفت
پرش یهویی به داخل خونه جدید
میسو : وایییییی چقدر بزرگهههه ولی خیلی کثیفه
همون لحظه آت شروع به گریه کردن کرد و میسو به سمت آت رفت و بغلش کرد و گفت
میسو : شششششس آروم باش دخترم آت عزیزم آروم باش مامان الان میخواد خونه رو تمیز کنه و بعد با هم کلی بازی میکنیم
آت کمی آروم شد و کم کم داخل آغوش گرم مادرش خوابش برد میسو آت را روی پتو گذاشت و رفت که ادامه کارش رو انجام بده که یهو صدای در اومد و میسو رفت درو باز کرد که ...........................
۴.۰k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.