تولدت مبارک عشق من
"تولدت مبارک، عشق من!"
جیهو از مدتها پیش احساس خاصی نسبت به جیهوپ داشت. قلبش هر بار که جیهوپ میخندید، تندتر میزد، و هر لحظهای که با او میگذراند، برایش ارزشمند بود. حالا که تولد جیهوپ نزدیک شده بود، فرصت خوبی داشت تا عشقش را نشان دهد.
به همین خاطر، با بقیهی اعضا مشورت کرد تا برای او یک جشن تولد سوپرایزی بگیرند. همه با خوشحالی قبول کردند و نقشهی بزرگی چیدند. سالن جشن را با چراغهای رنگی، بادکنکهای بنفش و عکسهایی از خاطرات زیبای جیهوپ تزئین کردند. کیکی خاص هم سفارش داده شد که روی آن نوشته بود: "برای درخشانترین نور زندگیمان!"
روز جشن، جیهوپ هیچ اطلاعی نداشت. جیهو با بهانهای او را به محل جشن کشاند. همین که در را باز کرد، ناگهان چراغها روشن شد و همه با صدای بلند فریاد زدند:
"تولدت مبارک، جیهوپ!"
چهرهی جیهوپ پر از تعجب و شادی شد. به اطراف نگاه کرد و وقتی چشمانش روی جیهو قفل شد، انگار زمان متوقف شد. آرام و پر از احساس زمزمه کرد:
"این کار تو بود؟"
جیهو لبخند زد و با لحنی شیرین گفت: "آره، با کمک بقیه... ولی بیشترش از طرف من بود، چون میخواستم ببینی چقدر دوستت دارم."
جیهوپ برای لحظهای فقط به او خیره شد. قلبش گرم شد و دیگر نتوانست احساساتش را پنهان کند. قدمی جلو گذاشت، جیهو را محکم در آغوش کشید و با صدایی آرام کنار گوشش گفت:
"تو بهترین هدیهی زندگی منی..."
جیهو که دلش از شادی لبریز شده بود، لبخندی زد، صورتش را بالا آورد و پیش از اینکه بتواند چیزی بگوید، جیهوپ با عشق لب هایش را روی بل های جی هو گذاشت و بوسید.
بقیهی اعضا که شاهد این لحظهی عاشقانه بودند، با خنده و تشویق گفتند: "وای، این جشن فقط یه تولد نبود، یه اعتراف عاشقانهی واقعی بود!"
جیهو که گونههایش از خجالت گل انداخته بود، درحالیکه هنوز دست جیهوپ را گرفته بود، با خنده زمزمه کرد:
"و چه اعترافی بهتر از این توی روز تولدت؟"
آن شب پر از خنده، عشق و لحظاتی شد که برای همیشه در قلبشان ماند.
به مناسبت تولد هوپیییی
تولد هوپیمونههههههه
تولدت مبارک امیده آرمی هااا ❤️🫂🥹
جیهو از مدتها پیش احساس خاصی نسبت به جیهوپ داشت. قلبش هر بار که جیهوپ میخندید، تندتر میزد، و هر لحظهای که با او میگذراند، برایش ارزشمند بود. حالا که تولد جیهوپ نزدیک شده بود، فرصت خوبی داشت تا عشقش را نشان دهد.
به همین خاطر، با بقیهی اعضا مشورت کرد تا برای او یک جشن تولد سوپرایزی بگیرند. همه با خوشحالی قبول کردند و نقشهی بزرگی چیدند. سالن جشن را با چراغهای رنگی، بادکنکهای بنفش و عکسهایی از خاطرات زیبای جیهوپ تزئین کردند. کیکی خاص هم سفارش داده شد که روی آن نوشته بود: "برای درخشانترین نور زندگیمان!"
روز جشن، جیهوپ هیچ اطلاعی نداشت. جیهو با بهانهای او را به محل جشن کشاند. همین که در را باز کرد، ناگهان چراغها روشن شد و همه با صدای بلند فریاد زدند:
"تولدت مبارک، جیهوپ!"
چهرهی جیهوپ پر از تعجب و شادی شد. به اطراف نگاه کرد و وقتی چشمانش روی جیهو قفل شد، انگار زمان متوقف شد. آرام و پر از احساس زمزمه کرد:
"این کار تو بود؟"
جیهو لبخند زد و با لحنی شیرین گفت: "آره، با کمک بقیه... ولی بیشترش از طرف من بود، چون میخواستم ببینی چقدر دوستت دارم."
جیهوپ برای لحظهای فقط به او خیره شد. قلبش گرم شد و دیگر نتوانست احساساتش را پنهان کند. قدمی جلو گذاشت، جیهو را محکم در آغوش کشید و با صدایی آرام کنار گوشش گفت:
"تو بهترین هدیهی زندگی منی..."
جیهو که دلش از شادی لبریز شده بود، لبخندی زد، صورتش را بالا آورد و پیش از اینکه بتواند چیزی بگوید، جیهوپ با عشق لب هایش را روی بل های جی هو گذاشت و بوسید.
بقیهی اعضا که شاهد این لحظهی عاشقانه بودند، با خنده و تشویق گفتند: "وای، این جشن فقط یه تولد نبود، یه اعتراف عاشقانهی واقعی بود!"
جیهو که گونههایش از خجالت گل انداخته بود، درحالیکه هنوز دست جیهوپ را گرفته بود، با خنده زمزمه کرد:
"و چه اعترافی بهتر از این توی روز تولدت؟"
آن شب پر از خنده، عشق و لحظاتی شد که برای همیشه در قلبشان ماند.
به مناسبت تولد هوپیییی
تولد هوپیمونههههههه
تولدت مبارک امیده آرمی هااا ❤️🫂🥹
- ۲.۳k
- ۰۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط