در محضر شهید

‍ ‌‍ 🔸 " در محضــر شهــــید " ...

ساعت یڪ و دو نصف شب بود
صدای شُرشُر آب می آمد
یڪے ظروف رزمنده ها رو جمع کرده بود
و خیلے آروم ،
به طوری که کسے بیدار نشود ،
پای تانکر آب مےشست...

جلوتر رفتم...

دیدم حاج ابراهیم همتِ ،
فرمانده ی لشڪر ...

✨ انسانهای بزرگ هر چه بالاتر می روند
خاڪے تر می شوند....

این خصوصیت مردان خداست، خدایےشویم...

سردار شهید حاج #محمدابراهیم_همت


💠 " شهــــــــ سنگر ــــــدای والامقام شهرستان لامرد " را بہ خاطر بسپاریم ...
@shohaday_lamerd
دیدگاه ها (۱)

روزهایے ڪه بی تو می‌گذردگرچه با یــــ...

پروانہ هاے ڪعبۀ عشق خـدا پاره هاے نور جنتــ و عرش خــدا ما ر...

#قاسم_بن_الحسنروز پنجم لا به لای دفتر شعرم فقطمینویسم قاس...

💠 در گوشه ای زِ صحن و سرا، جا بده مـــــرا💠 آقا دلـــــم ڪ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط