قایقی ساخته ام

قایقی ساخته ام..
جنسش از راز و نیاز
بادبانش از صبر، دکلش از ایمان
در شبی مهتابی _
سفری دور و دراز، می کنم از لب دریا آغاز
دل به امواج بلا خواهم داد...
اگرم ساز مخالف زند و باد به همراهی طوفان
خواهد
که مرا منصرف از راه کند
راه بیراهه کند، مضطر و درمانده کند
.. باکی نیست
من به همراه دعایی دارم
و به دل قطب نمایی دارم
و اگر در طی راه،،
به عنادی شکند زورق امید مرا گردابی
.. باز اندوهی نیست
بازوانی دارم
میزنم آب و شنا می کنم و میدانم
که «« خدایی »» دارم
که اگر خسته شدم دست گیرد بی شک
و به ساحل برساند به یقین
دیدگاه ها (۶)

.از زندگی آموختمهیچ چیز از هیچ کس بعید نیستآموختماز آدمها بت...

ﺩﺭﺩﻟﻢ ﻋﮑﺲ ﺭﺥ ﮐﯿﺴﺖ ؟ﭼﺮﺍﯾﺎﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ ؟ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺍﺯﭼﯿﺴﺖ ؟ﭼﺮﺍﯾﺎ...

این پستم مخصوص سیده جانم وغزلی گل بخورین دلتون حال بیاد ^__^

این پست مخصوص نیل هستش خخخ بیا نیل ^_^

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط