من قوی تر از آنی به نظر می رسیدم که نگرانم شوند

من قوی تر از آنی به نظر می رسیدم که نگرانم شوند ،
و مغرور تر از آنی که مراقبم باشند ...
و هیچکس نفهمید که چقدر دلم میخواست گاهی خودم را پشت اقتدار کسی پنهان کنم و ضعیف ترینِ کسی باشم و پناهنده ی ناگزیرِ آغوشی ...
که کسی نگرانم باشد و دلی برای بیقراری ام ، بلرزد .
آدمی گاهی چه محتاج می شود به واژه ای ، حرفی ، نگاهی ...
به صدای لرزانی که از انحنای حنجره و از هیاهوی قلب عاشقی ، با اضطراب ، بیرون بریزد و بگوید ؛ نگرانت بودم جانِ دلم ، خوبی ؟!
آدمی چه بی اندازه محتاج می شود گاهی ...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
دیدگاه ها (۱)

در تمام عمریک بار خواستم دلتنگ‌اش نباشماول که هوا گرفته شدبع...

بارانی ام شبیہ بهارے کہ پیش روست...

ما روزهای سختمان را بدون یاریِ آدم‌ها پشت‌سر گذاشتیم.ما خودم...

دوباره گلّه‌ای از ابرهای رم کردهرسانده‌اند به چشمم مجالِ بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط