دو سه شب مانده که با گریه مباهات کنم

دو سه شب مانده که با گریه مباهات کنم

به حسینیه بیایم و مناجات کنم

دو سه شب مانده ابوحمزه بخوانم یارب

از سر خوف و رجا با تو ملاقات کنم

کاش آدم بشوم... محض رضای دل تو

پی عصیان نروم ، بلکه مراعات کنم

رمضان آمد و گشت و من بیچاره فقط

باید اظهار پشیمانی از عادات کنم

مطمئنم وسط روضه مرا می بخشی

یادی از زخم سر مادر سادات کنم



بی نوایم به علی نان و نوایم بدهید

روسیاهم نظری کرده بهایم بدهید



آرزویم همه این است مقرب باشم

میشود که دوسه تا جام بلایم بدهید

سگ اصحاب علی هستم و در خانه ی او

میشود با کرم فاطمه جایم بدهید؟؟

به هوای سفری سوی نجف میمیرم

پر پرواز به ایوان طلایم بدهید

باب رفتن به نجف از گذر کرببلاست

به حسین بن علی حال بکایم بدهید

نذر کردم پدر و مادر خود را ببرم

دو سه تا تذکره ی کرببلایم بدهید

عرفه....لطمه زنان...شارع بین الحرمین

رخصت هروله در سعی و صفایم بدهید
دیدگاه ها (۷)

نمیدانم ... دستانتان را از پشت بسته بودند یا از رو به رو ......

شاید شرم هم از بیشرمیمان شرمنده باشد. فقط ذکر زبان مان شده ک...

کم کم هلالِ ماهِ خدا می رسد ز راه اوقاتِ نابِ اهلِ بکاء می ر...

پیشاپیش فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو به شما تبریک و تهنیت می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط