امروز ناهار خونه ای مامانم بودیم عصر مامانم همه رو صدا
امروز ناهار خونه ای مامانم بودیم ؛ عصر مامانم همه رو صدا زد واسه چای عصرونه سرمون تو گوشیا بود،مامان گفت یه ملت بیکار زندگیشون رو تو این گوشیا ریختن رو دایره شمام از اونا بیکارتر دم و دقیقه پی زندگی مردم هستین، همین قدر که سرتون تو گوشی تو زندگی بودالان زندگیتان گل وگلستون بود
بدبختی ملت از روزی شروع شد :
که مردا صبح نون گرم نگرفتن ،زنا صبحانه واسه شوهرشون درست نکردن ،صبحانه شد کیک و بیسکویت سوپری،ناهارم هر کسی یه وقتی خورد ،چای عصرونه برچیده شد ،
مامان جون واسه خودت تحلیل گری معضلات اجتماعی شدیا
کلی خندیدیم ولی یه کم بهش فک کنی پر بیراهم نمی که
بدبختی ملت از روزی شروع شد :
که مردا صبح نون گرم نگرفتن ،زنا صبحانه واسه شوهرشون درست نکردن ،صبحانه شد کیک و بیسکویت سوپری،ناهارم هر کسی یه وقتی خورد ،چای عصرونه برچیده شد ،
مامان جون واسه خودت تحلیل گری معضلات اجتماعی شدیا
کلی خندیدیم ولی یه کم بهش فک کنی پر بیراهم نمی که
- ۳.۵k
- ۲۹ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط