وقت رفتن همگی کاش حلالم بکنید

وقــت رفتــن هـــمگی کاش حلالم بکنید
مِهــــر را بدرقــه ی روح و خیــــالم بکنید

دلخوشی های کمم دردل من دفن شدند
دستِ یاری به زمیـــن داده و چالم بکنید

داغ درماندگی و درد قفس کـافی نیست
رحــم بر زخــم عمیــق پــروبالــم بکنید

واعــظان قصـــه نبافید مـــرا شــرح دهید
همـــه را غــرق ، در انــدوهِ مثـالم بکنید

تهِ فنجــان مـن افتـاده دو خط درهم و کج
فکــر تعبیر بر این حـــالت فـــالــم بکنید

بارهــا خــورده ام از سهم شـما ، معترفم
نادمــم ، محض خـــداوند ، حــــلالم بکنید
دیدگاه ها (۱۱)

بارها گفته ام این شهر بهار نداردباغ نداردبهار نارنج نداردو آ...

ما بد اخلاقا فقط بایه عده "خاص"خوش اخلاقیم...!!همونایے ڪه خو...

کی گفته عاشقی همش عذاب و گریه ست؟دست بکش از آدمی که دوسش دار...

دیگر نمی گویم گشتم نبــــود نگرد نیست بگذار صادقانه بگویم گش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط