تکپارتی این کیوتچه جذاب♡
تکپارتی این کیوتچه جذاب♡
موضوع: وقتی جلوی اعضا موقع غذا خوردن به اونجاش دست میزنی((🤣🤦🏻♀️قربون مغز منحرفم))
امروز لینو و ا/ت برای شام به اعضا دعوت بودند و هردو اماده شدند
((☆لینو،،،،، #ا/ت))
☆اماده ای بیبی
#اره لینو
☆بریم
#یس
آنها رفتند و سوار ماشین شدند و بع مکانی که اعضا گفته بودند رفتند همه نوبتی به ا/ت و لینو سلام کردند و ا/ت و لینو هم سلام کردند که چانگبین برای شوخی گفت: از این ورا زن داداش خیلی وقته به ما سر نمیزنی که ا/ت لپاش از خجالت قرمز شد که لینو به چانگبین چپ چپ نگاه کرد و چانگبین دیگه حرفی نزد ا/ت و لینو نشستن و دوست دخترای بقیه اعضا اومدن پیششون که دوست دختر هان((😭)) پیشنهاد داد که باهم بازی کنن و اونهاهم مسابقه دنس گذاشتن که هیونجین و دوست دخترش برنده شدن((کسی میدونه فشار چیه😭😭😭😭)) و همه تبریک. گفتن شکن همه قار قور کرد و چانگبین گفت: من خیلی گشنمه همه غذا ها مال منه و سریع دوید سراغ سفره ی غذا و بقیه هم رفتن و وقتی که غذا میخوردن ا/ت دستشو روی اونجای ((خودت میدونین دیگه چی)) لینو گذاشت و غذا پرید گلوی لینو و کمی اب خورد و درست شد و لینو با تعجب به ا/ت نگاه کرد و ا/ت پوزخندی زد و گفت چی شد بیب و همه ی اعضا گفتند: واو زن داداش پیشرفت کرده و ا/ت گفت بله از وقتی که با لی مینهو دوست شدم پیشترفت کردم ا/ت عرق کرده بود و البته تحریک شده بود و لینو فهمید و با گوشیش به گوشی ا/ت پیام داد و گفت بیب از تون چیزا میخوای!؟ ا/ت گفت: چرا که نه و لینو تو شوک رفت ا/ت خیلی بی طاقت بود میخواست تا صبح به فاک بره که گفت: خب منو لینو دیگه میریم دیر شده و آنها رفتند و سوار ماشین شدند که ا/ت گفت تا صبح بفاکم بده و لینو خوشحال شد و ماشینو روشن کرد و بی صبرانه بت خونه رسیدند و ا/ت گفت من میرم تو اتاق اماده میشم تو بیا و لینو قبول کرد که ا/ت صداش زد
#ددی حاظرم بیا
☆اومدم ولی پشیمون میشس
لینو رفت اتاق و در اتاقو قفل کرد و به سمت ا/ت روانه شد و ا/ت رو گرفت و روی تخت پرت کرد روش خیمه زد و لباشو بوسید و بعد رفت سراغ گردن ا/ت و کاملا کبود کرد و از اونجایی که ا/ت هم کرم داشت میگفت محکم تر و بیشتر که لینو یه دفعه لباس خواب ا/ت رو درآورد و وسط سینه های ا/ت رو کیس مارک گذاشت و با سینه های ا/ت بازی کرد و ا/ت بیشتر تحریک شد و ا/ت رو برگرداند و پست و داگی استایل گرد و کمرس رو پر از کیس مارک کرد و تمام لباساشو در اورد و وارد ا/ت کرد و ا/ت ناله کرد و گفت اه ددی ضربع بزن و لینو هم به حرفش گوش داد و محکم ضربه زد و بعد از نیم ساعت کشید بیرون و خسته و کوفته کنار ا/ت دراز کشید و اونو بغل گرد و کلا بدنشو ماساژ داد♡
موضوع: وقتی جلوی اعضا موقع غذا خوردن به اونجاش دست میزنی((🤣🤦🏻♀️قربون مغز منحرفم))
امروز لینو و ا/ت برای شام به اعضا دعوت بودند و هردو اماده شدند
((☆لینو،،،،، #ا/ت))
☆اماده ای بیبی
#اره لینو
☆بریم
#یس
آنها رفتند و سوار ماشین شدند و بع مکانی که اعضا گفته بودند رفتند همه نوبتی به ا/ت و لینو سلام کردند و ا/ت و لینو هم سلام کردند که چانگبین برای شوخی گفت: از این ورا زن داداش خیلی وقته به ما سر نمیزنی که ا/ت لپاش از خجالت قرمز شد که لینو به چانگبین چپ چپ نگاه کرد و چانگبین دیگه حرفی نزد ا/ت و لینو نشستن و دوست دخترای بقیه اعضا اومدن پیششون که دوست دختر هان((😭)) پیشنهاد داد که باهم بازی کنن و اونهاهم مسابقه دنس گذاشتن که هیونجین و دوست دخترش برنده شدن((کسی میدونه فشار چیه😭😭😭😭)) و همه تبریک. گفتن شکن همه قار قور کرد و چانگبین گفت: من خیلی گشنمه همه غذا ها مال منه و سریع دوید سراغ سفره ی غذا و بقیه هم رفتن و وقتی که غذا میخوردن ا/ت دستشو روی اونجای ((خودت میدونین دیگه چی)) لینو گذاشت و غذا پرید گلوی لینو و کمی اب خورد و درست شد و لینو با تعجب به ا/ت نگاه کرد و ا/ت پوزخندی زد و گفت چی شد بیب و همه ی اعضا گفتند: واو زن داداش پیشرفت کرده و ا/ت گفت بله از وقتی که با لی مینهو دوست شدم پیشترفت کردم ا/ت عرق کرده بود و البته تحریک شده بود و لینو فهمید و با گوشیش به گوشی ا/ت پیام داد و گفت بیب از تون چیزا میخوای!؟ ا/ت گفت: چرا که نه و لینو تو شوک رفت ا/ت خیلی بی طاقت بود میخواست تا صبح به فاک بره که گفت: خب منو لینو دیگه میریم دیر شده و آنها رفتند و سوار ماشین شدند که ا/ت گفت تا صبح بفاکم بده و لینو خوشحال شد و ماشینو روشن کرد و بی صبرانه بت خونه رسیدند و ا/ت گفت من میرم تو اتاق اماده میشم تو بیا و لینو قبول کرد که ا/ت صداش زد
#ددی حاظرم بیا
☆اومدم ولی پشیمون میشس
لینو رفت اتاق و در اتاقو قفل کرد و به سمت ا/ت روانه شد و ا/ت رو گرفت و روی تخت پرت کرد روش خیمه زد و لباشو بوسید و بعد رفت سراغ گردن ا/ت و کاملا کبود کرد و از اونجایی که ا/ت هم کرم داشت میگفت محکم تر و بیشتر که لینو یه دفعه لباس خواب ا/ت رو درآورد و وسط سینه های ا/ت رو کیس مارک گذاشت و با سینه های ا/ت بازی کرد و ا/ت بیشتر تحریک شد و ا/ت رو برگرداند و پست و داگی استایل گرد و کمرس رو پر از کیس مارک کرد و تمام لباساشو در اورد و وارد ا/ت کرد و ا/ت ناله کرد و گفت اه ددی ضربع بزن و لینو هم به حرفش گوش داد و محکم ضربه زد و بعد از نیم ساعت کشید بیرون و خسته و کوفته کنار ا/ت دراز کشید و اونو بغل گرد و کلا بدنشو ماساژ داد♡
۸۰۰
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.