اگه ده پونزده سال پش بود ازت مخواستم نر

اگه ده پونزدَه سالِ پيش بود ازَت ميخواستم نرى
التماست ميكردم خواهش ميكردم
به پات ميفتادم ..
ولى الان نه
الان توانِشو ندارم
يه آدم قوی بايد جلوی در وايسته و نذاره بِرى ..
ولى اون آدَم ديگه من نيستم چون تو نخواستى كه قوى باشم
براى يه هَمچين روزی ..

#دیالوگ
- زيرِ سقفِ دودی
دیدگاه ها (۱)

🌨️...

|👀🕸|ما بہ ڪسے ڪہاندڪے حالمان را بفهمدجانمان را میدهیم..•😌•

من هیچ غمی نداشتم که خواندن یک صفحه کتاب از بین نبرده باشد.ک...

‏چهل سالگی یادت نمیاد که فلان کافه و رستوران لاکچری رفتی یا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط