همه را غیر تو ای کاش رها می کردم

همه را غیر تو ای کاش رها می کردم
کاش یک بار فقط کار بجا می کردم

پیش من بودی و من بودم و تو! می بایست
حق لب های تو را خوب ادا می کردم

در من انگار کسی میل به آغوشت داشت
عقل می گفت حرام است و حیا می کردم

باید از جاده ی زیبای تنت می رفتم
راه را کاش که از چاه سوا می کردم

عطرت افتاد به جانم! تو نمی دانی که
در خیالم چه گذشته ست و چه ها می کردم

دست من بود به خونخواهی عشقت بی شک
عقل را یک تنه از ریشه جدا می کردم

کاش پیچک شده بودم به تو می پیچیدم
جایش اما همه ی عمر صفا می کردم
هرچه باریدم و گفتم تو فقط خندیدی
داشتم سفره ی دل پیش تو وا می کردم!
دیدگاه ها (۱)

کاش می شد از علاقه هم عکس گرفتتا ببینی وقتی به تو فکر می کنم...

کجای قلبم بکارمت ؟؟ که بمانی ...که ریشه کنی ...که نخواهی بر...

سلام به صبحسلام به زندگی که برای بودنش زنده ایم...سلام به م...

از کجا پیدا شدی،اینگونه درگیرت شدممن هوادار و هوا خواه و غزل...

پارت.¹ویوا.تصبح با صدای گوشیم بیدار شدم آینه روبه روی تختم ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط