یه گل کاکتوس قشنگ تو خونهام داشتم اوایل بهش میرسیدم ق
یه گل کاکتوسِ قشنگ تو خونهام داشتم، اوایل بهش میرسیدم، قشنگ بود وجون دار، کم کم فهمیدم با همه بوتههام فرق داره، خیلی قوي بود، صبور بود، اگه چند روز بهش نور و آب نمیدادم هیچ تغییري نمیکرد، منم واسه همین خیلی حواسم بهش نبود به خیال اینکه خیلی قویه و چیزیش نمیشه، هر گلی که خراب میشد میگفتم کاکتوسه چقدر خوبه هیچیش نمیشه اما بازم بهش رسیدگی نمیکردم. تا اینکه، یه روز که رفتم سراغش دیدم خیلی وقته که خُشک شده، ریشش از بین رفته بود و فقط ساقههاش ظاهرشو حفظ کرده بود، قوی ترین گلم رو از دست دادم چون فکر کردم قویه و مقاوم. مواظب قوی ترینهای زندگیهامون باشیم؛ ما از بین رفتنشونو نمیفهمیم چون همیشه یه ظاهر خوب دارند، همیشه حامیاند، پشتمون بهشون گرمه و بهشون رسیدگي نمیکنیم، تا اینکه یه روز میفهمی اون قویها هم از بین میرن .
- ۶.۰k
- ۰۲ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط