گنجشکم و از دست مهرت دانه می خواهم
گنجشکم و از دست مهرت دانه میخواهم
بر شاخههای سرو عشقت لانه میخواهم
یک دشتْ پر از پیلههای خالی از عشقم
یک مشت پروانه؛ بله! پروانه میخواهم
در تاک دنیا طعم مستی نیست بانوجان!
از بادۀ پاک شما پیمانه میخواهم
گیسوی توحیدم گره خورده است معصومه!
انگشتهایت را بیاور شانه میخواهم
کاخ تکبّر ساختم یکعمر در قلبم
حالا ولی این کاخ را ویرانه میخواهم
بر روی من قفل است راه آسمان ای دوست!
من یک کلید کهنهام دندانه میخواهم
دیدی تمام دستها را پس زدم جز تو!
از دستهای مهربانت دانه میخواهم
بر شاخههای سرو عشقت لانه میخواهم
یک دشتْ پر از پیلههای خالی از عشقم
یک مشت پروانه؛ بله! پروانه میخواهم
در تاک دنیا طعم مستی نیست بانوجان!
از بادۀ پاک شما پیمانه میخواهم
گیسوی توحیدم گره خورده است معصومه!
انگشتهایت را بیاور شانه میخواهم
کاخ تکبّر ساختم یکعمر در قلبم
حالا ولی این کاخ را ویرانه میخواهم
بر روی من قفل است راه آسمان ای دوست!
من یک کلید کهنهام دندانه میخواهم
دیدی تمام دستها را پس زدم جز تو!
از دستهای مهربانت دانه میخواهم
۹۷۲
۲۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.