گنجشکم و از دست مهرت دانه میخواهم

گنجشکم و از دست مهرت دانه می‌خواهم
بر شاخه‌های سرو عشقت لانه می‌خواهم

یک دشتْ پر از پیله‌های خالی‌ از عشقم
یک مشت پروانه؛ بله! پروانه می‌خواهم

در تاک دنیا طعم مستی نیست بانوجان!
از بادۀ پاک شما پیمانه می‌خواهم

گیسوی توحیدم گره خورده است معصومه!
انگشت‌هایت را بیاور شانه می‌خواهم

کاخ تکبّر ساختم یک‌عمر در قلبم
حالا ولی این کاخ را ویرانه می‌خواهم

بر روی من قفل است راه آسمان ای دوست!
من یک کلید کهنه‌ام دندانه می‌خواهم

دیدی تمام دست‌ها را پس زدم جز تو!
از دست‌های مهربانت دانه می‌خواهم
دیدگاه ها (۱)

دیگر چه توقعی داریداز نصرالله

خدا کافی استتوکّلم به اوست

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط