ایران قدیم
بعد... در هیئت امناء دانشگاه مشهد حاضر شدم. بلافاصله سر ناهار رفتم که وزیر خارجه هلند شرفیاب بود. این دکتر لونس یا - لونز - هیجده سال است وزیر خارجه هلند میباشد و اخیراً رئیس کمیته خارجی ناتو قرار است بشود. من او را خوب میشناسم. وقتی نخست وزیر بودم با ملکه ژولیانا به تهران آمده بود، بعد هم مکرر او را در مجامع بین المللی دیده ام بسیار آدم خوشمزهای است. هزار جور حکایت میداند. سر ناهار بیشتر به خوشمزگی گذشت. البته پیش از ناهار یک ساعت و نیم شرفیاب بود که من نبودم. تنها صحبت جدی سر ناهار، تعریفی بود که شاهنشاه از من و دوران نخست وزیری من فرمودند. حکایتی [هم] از هنگام کنفرانس تهران در جنگ بین الملل دوم تعریف کردند. فرمودند: چرچیل و روزولت به دیدن من نیامدند، ولی استالین آمد. موقع ملاقات هم که من چون خیلی جوان بودم با حرارت از نداشتن تانک و هواپیما صحبت و شکایت کردم. قول داد یک رژیمان تانک و یک اسکادرون هواپیما اولی در قزوین و دیگری را در مشهد در اختیارم بگذارد. بعد از رفتن او من از بس خوشحال بودم، سر از پا نمیشناختم. ولی بعد از یک ماه سفیر شوروی آمد با من ملاقات کرد و گفت: ما با کمال میل اینها را در اختیار شما میگذاریم، مشروط به این که تا خاتمه جنگ در اختیار افسران و سربازان شوروی بماند! بعد هم وقایع اشغال آذربایجان و حکومت پوشالی پیشه وری را که دست نشانده شورویها بود و دستور حمله به آذربایجان و فتح آن را تعریف کردند. خیلی خیلی خوب بود. باعث افتخار میشد.
- ۸۱۰
- ۱۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط