رمان ماه عسل پارت اول 🌙
رمان ماه عسل پارت اول 🌙
فقط به اطراف نگاه می کنم و واقعا
هیچ کس نیست که به من اهمیت
بده؛ کم کم هوا داره تاریک می شه
ومن بالباس های خاکی به همه جا
زول می زنم کم کم صدای مناجات
داره پخش می شه وچشمم به
یک ماشین خیلی شیک و باکلاس 😎
می یوفته از تاریکی هوا می ترسم
وبرای صاحب ماشین دست تکون
می دم؛ خدارو شکر حرف زدنم و
فراموش نکردم٠
بلند داد می زنم: اقا نگه دار؛ نگه دار
اقا خواهش می کنم نگه دار و واقعا
جای شکر داره که نگه داشت؛ یک
اقای مسن مهربون از ماشین پیاده
شد واخم کرد و متحیر پرسید:
#ملیحه دورانی#اینفلوعستر اینترنت#سلبریتی#-#دلبردورانی#-#شعرنو#❤🧿👩❤️👨🫂#
فقط به اطراف نگاه می کنم و واقعا
هیچ کس نیست که به من اهمیت
بده؛ کم کم هوا داره تاریک می شه
ومن بالباس های خاکی به همه جا
زول می زنم کم کم صدای مناجات
داره پخش می شه وچشمم به
یک ماشین خیلی شیک و باکلاس 😎
می یوفته از تاریکی هوا می ترسم
وبرای صاحب ماشین دست تکون
می دم؛ خدارو شکر حرف زدنم و
فراموش نکردم٠
بلند داد می زنم: اقا نگه دار؛ نگه دار
اقا خواهش می کنم نگه دار و واقعا
جای شکر داره که نگه داشت؛ یک
اقای مسن مهربون از ماشین پیاده
شد واخم کرد و متحیر پرسید:
#ملیحه دورانی#اینفلوعستر اینترنت#سلبریتی#-#دلبردورانی#-#شعرنو#❤🧿👩❤️👨🫂#
۳.۲k
۰۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.