تصور کن که

تصور کن که
داری تو خیابون قدم میزنی
یهو یه تابلو توجهت رو جلب میکنه
روی تابلو نوشته:
” رستورانِ آرزوها ”
به طرف رستوران میری
درِ امید رو باز میکنی
وارد سالنِ خواسته ها میشی
میزِ لذت روانتخاب میکنی
گارسونِ کائنات میاد و منوی آرزوها رو در اختیارت قرار میده
سفارشاتتو میدی..
گارسونِ کائنات با سینی آرزوهات برمیگرده
بادیدن آرزوهات و برآورده شدنشون دلت میخواد فقط
لذت ببری و خدارو شکر کنی
این رستوران درافکارشماست، به هرچه فکرکنی کائنات همونو برات آماده میکنه
پس نیکوفکرکنیدوصبورباشید....
دیدگاه ها (۱)

می شود درباره‌ی تو‌ نوشتدرباره‌ی زیبایی ات که تمام فصول را د...

کاش علت حالِ خوبهم باشیمباور کنید دنیا خودشبه اندازه یکافی م...

هر شب همین روال است، شعر و مداد و کاغذعمری ست گشته کارم، پرو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط