.
.
دفعه ی پیش هم فقیر و خسته به درگاهت آمده بودم، رحمی. کلا هر بار به درگاهت می آیم فقیری و خستگی هم متقارن اند با آمدنم. فقیرِ تو ام و خسته از دنیا و ما فیها. این بار اما توشه ی دیگری هم آورده ام؛ قنوط.
ناامیدم از غیر تو، هر کجا که رفتم و سر کشیدم ناامید برگشتم. دلزده شدم ام از همه دلرباهای نادلبر. بغلم کن.
دفعه ی پیش هم فقیر و خسته به درگاهت آمده بودم، رحمی. کلا هر بار به درگاهت می آیم فقیری و خستگی هم متقارن اند با آمدنم. فقیرِ تو ام و خسته از دنیا و ما فیها. این بار اما توشه ی دیگری هم آورده ام؛ قنوط.
ناامیدم از غیر تو، هر کجا که رفتم و سر کشیدم ناامید برگشتم. دلزده شدم ام از همه دلرباهای نادلبر. بغلم کن.
۱.۶k
۲۲ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.