خاله محبوب می گوید من فقط به عشق ماتیک زدن زن جعفر شدم

خاله محبوب می گوید: من فقط به عشق ماتیک زدن زن جعفر شدم. جعفر شوهر اولش بود.
گفتند: تا عروسی نکنی نمی‌توانی ماتیک بزنی.
مامان نمی‌داند به خاطر چه چیزی زن آقا جان شد!
یک روز مرا به پدرت دادند. فکر کردم لابد بابای دومم است و باید این دفعه دختر او باشم!
یک نفر یک مشت به پهلویم زد و گفت: پدرت نیست، شوهرت است!
از آن به بعد هر وقت مشت می خوردم می فهمیدم اتفاق مهمی افتاده است!

📘 پرنده من
👤 #فریبا_وفی
دیدگاه ها (۰)

@aydaaay میان این هیاهوها، میان تمام آمدن‌ها و رفتن‌هاچیز‌ها...

برای اصیل بودن کافی است که دروغ نگویی ، آغاز اصالت خوب همین ...

یادتان باشد، اینجا ما را به حالِ خود رها کرده‌اند؛ کسی هم از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط