و عمر شیشه عطر است پس نمی ماند

و عمر شیشه عطر است، پس نمی ماند
پرنده تا به ابد در قفس نمی ماند

مگو که خاطرت از حرف من مکدر شد
که روی آینه جای نفس نمی ماند

طلای اصل و بدل آنچنان یکی شده اند
که عشق جز به هوای هوس نمی ماند

مرا چه دوست چه دشمن ز دست او برهان
که این طبیب به فریادرس نمی ماند

من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم
قطار منتظر هیچ کس نمی ماند
دیدگاه ها (۱)

"به نام مادر"پـا به پـای غـم من پیـر شـد و حـرف نـزد...!!!دا...

تن ام نوازش می خواهدگیسوان ام انگشتانی که شانه شودقلب ام می ...

بیا تا گل برافشانیمحافظ اینجوری دوس دخترشو برد خونشوناون موق...

علاف و دائمو آنلاین به چه کسی گفته میشودبه کسانی که وضعیت آن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط