my black star
my black star
ستاره مشکی من
p 6
هوسوک اومد و دست ا.ت رو کشید پیش خودش و دستش رو رو*ن هاش که معلوم بود گذاشت. ا.ت کاری نکرد تا کوک بفهمه حق نداره بهش دست بزنه ولی از طرفی از هوسوک هم بدش می اومد
خلاصه اون مهمومی مزخرف تموم شد و راننده ا.ت اونو خونه برد
وقتی اومد داخل دید کوک خیلی عصبانیه و داره به گوشیش نگا میکنه وقتی اومد سمت ا.ت و میخواست بهش نزدیک شه و بهش دشت بزنه ا.ت تف*نگش رو از پشت پالتوش بیرون آورد و طرف کوک گرفت .
کوک: خودت خوب میدونی خانم گرگ میش که من از این چیزا نمی ترسم
ا.ت: بله مستر جی کی ، حالا فهمیدی من کیم و حق نداری نزدیکم بشی
کوک اومد و تفنگ رو از دست ا.ت کشید
اومد بغ*لش کرد و در آغوش گرفتش
ا.ت که تو بچگی هیچ محبتی بهش نشده بود و همیشه پدر مادرش باهاش بددرفتاری میکردن ، این حس رو برای اولین بار تجربه کرد و دوست نداشت از بغلش کوک جدا شه
اومد لب های ظریف و خوش فرمش رو رو لبای جونگ کوک گذاشت و می بوسی*د
کوک هم خیلی لب های ا.ت رو دوست داشت ولی برای اینکه لباس های باز میپوشه گفت باید تنبیه بشی
اومد انداختش رو تخت و گفت:
کوک: میخوام حام*لت کنم
ا.ت:کوکککک
کوک:فقط ناله کن عزیزم هیچی نگو (در حال انجام دادن) ( ادمین کرمو🤡)
ا.ت:حاحححححح(ناله کردن)
کوک: همین صدا رو میخواستم
ا.ت:کوک تو...روخدا تمو..مش ک..نن حاححححححححح
دیگه ا.ت با دست های قویش یه مشت به صورت کوک زد و کوک پرت شد
کوک:باشه امشب نشد حام*لت کنم ولی روزای دیگه وجودد داره بیب
ا.ت: کوک ما هنوزززز ازدواج نکردیم (با داد)
کوک:نمیخوای که هویتت رو به خانوادت بگم درستع؟
ا.ت:باشه باشه بعدا هرکاری میخوای باهام بکنن ولی بهشون نگو
کوک:باشه، ولی فعلا امشب خوابم میاد بیا بریم بخوابیم
(در حال خوابیدن )
کوک از پشت ا.ت رو بغل میکنه
ا.ت خیلی بغل های کوک رو دوست داشت برای همین چیزی نگفت
تا اینکه یکی زنگ زد....
خو دیگه یذره تحمل کنین تو یه روز دارم کل پارتا رو میزارممم🚶♀️🗿
شرطا:
کامنت ۶
لایک ۶
حالا تازه دارم شروع میکنم ادمین کرمو قراره مغزتون رو شست شو بده🤹♀️
ستاره مشکی من
p 6
هوسوک اومد و دست ا.ت رو کشید پیش خودش و دستش رو رو*ن هاش که معلوم بود گذاشت. ا.ت کاری نکرد تا کوک بفهمه حق نداره بهش دست بزنه ولی از طرفی از هوسوک هم بدش می اومد
خلاصه اون مهمومی مزخرف تموم شد و راننده ا.ت اونو خونه برد
وقتی اومد داخل دید کوک خیلی عصبانیه و داره به گوشیش نگا میکنه وقتی اومد سمت ا.ت و میخواست بهش نزدیک شه و بهش دشت بزنه ا.ت تف*نگش رو از پشت پالتوش بیرون آورد و طرف کوک گرفت .
کوک: خودت خوب میدونی خانم گرگ میش که من از این چیزا نمی ترسم
ا.ت: بله مستر جی کی ، حالا فهمیدی من کیم و حق نداری نزدیکم بشی
کوک اومد و تفنگ رو از دست ا.ت کشید
اومد بغ*لش کرد و در آغوش گرفتش
ا.ت که تو بچگی هیچ محبتی بهش نشده بود و همیشه پدر مادرش باهاش بددرفتاری میکردن ، این حس رو برای اولین بار تجربه کرد و دوست نداشت از بغلش کوک جدا شه
اومد لب های ظریف و خوش فرمش رو رو لبای جونگ کوک گذاشت و می بوسی*د
کوک هم خیلی لب های ا.ت رو دوست داشت ولی برای اینکه لباس های باز میپوشه گفت باید تنبیه بشی
اومد انداختش رو تخت و گفت:
کوک: میخوام حام*لت کنم
ا.ت:کوکککک
کوک:فقط ناله کن عزیزم هیچی نگو (در حال انجام دادن) ( ادمین کرمو🤡)
ا.ت:حاحححححح(ناله کردن)
کوک: همین صدا رو میخواستم
ا.ت:کوک تو...روخدا تمو..مش ک..نن حاححححححححح
دیگه ا.ت با دست های قویش یه مشت به صورت کوک زد و کوک پرت شد
کوک:باشه امشب نشد حام*لت کنم ولی روزای دیگه وجودد داره بیب
ا.ت: کوک ما هنوزززز ازدواج نکردیم (با داد)
کوک:نمیخوای که هویتت رو به خانوادت بگم درستع؟
ا.ت:باشه باشه بعدا هرکاری میخوای باهام بکنن ولی بهشون نگو
کوک:باشه، ولی فعلا امشب خوابم میاد بیا بریم بخوابیم
(در حال خوابیدن )
کوک از پشت ا.ت رو بغل میکنه
ا.ت خیلی بغل های کوک رو دوست داشت برای همین چیزی نگفت
تا اینکه یکی زنگ زد....
خو دیگه یذره تحمل کنین تو یه روز دارم کل پارتا رو میزارممم🚶♀️🗿
شرطا:
کامنت ۶
لایک ۶
حالا تازه دارم شروع میکنم ادمین کرمو قراره مغزتون رو شست شو بده🤹♀️
۷.۷k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.