فاجعه

#فاجعه

مثل یک فاجعه در معرض حاشا شدنم
مثل دیروزم و در حسرت فردا شدنم

بعد تو گم شده ام در شب و تنهایی خود
در به در در پی آن لحظه پیدا شدنم

مثل یک شیشه یخ کرده سرما زده ام
در زمستان تو دنبال کمی "ها" شدنم

بس که بد کرده ای با این دل آشفته من
از بدی های تو در معرض اغوا شدنم

چون دروغی که بیان گشته و باور شده است؛
عاقبت، در شُرُف لحظه رسوا شدنم

خسته از طعم حقیقت که برایم تلخ است
عاری از معنی ام و در پی معنا شدنم

تلخی رفتن تو مانده به کام دل من
خسته از این همه وابسته به دنیا شدنم

#حسین_حیدری"رهگذر"

از پروژه آنا، چهارمین مجموعه ادبی

https://telegram.me/Heidari_official2
دیدگاه ها (۱)

مرا ... از خودم بگیر و به خودت ببخش...!#حسین_حی...

نه دروغ است به خدانیمکت ها شاهدندکه بعد از توفقط کنار خودممی...

روز را پشت شبقایم می کنم... تا کسی ما را نبیندو ماه را در آغ...

دوست داشتنتبی مرز ترین نقطه استجمله ای که مشخص نیستکی سر خط ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط