چشمهای تو عجب کهنه شرابی دارد

چشمهای تو عجب کهنه شرابی دارد
به تو وابسته شدن خانه خرابی دارد

آخر از حسرت دیدار تو من می میرم
عاشقی هم بخدا حق و حسابی دارد

تو که از حال دل ِ خسته ی من باخبری
بی تفاوت شدنت، سخت عذابی دارد

قصه ی عاشقی ما دونفر آسان نیست
چون کویری است که در سینه سرابی دارد

مشکل از چشم من و دین و مسلمانی توست
عــشـق هم آیه و تفسـیر و کـتابی دارد ....


دیدگاه ها (۱)

بعضی از زن ها، شبیه بهکفش های پشت ویترینمغازه اند.از آن هایی...

ما دراین بازی همه بازیگریم نقش‌های قصه راجان می‌نهیماین که م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط