شاعر شدنم جبری ست در حداقل امشب

۸۱۰
شاعر شدنم جبری ست در حداقل امشب
دستان تو تسبیحی ست در دست غزل امشب
.
.
چشم تو چه شیرین است هر وقت که میخندی
القصه که بیهودست این ظرف عسل امشب
.
.
انکار نکن...انگار، اشک است که می آید
دل تنگی ات افتادست در دستِ بغل امشب
.
.
میخندی و چشمانت از شرم سرازیر است
این گونه رقم خوردست از روز ازل امشب
.
.
هر لحظه هزاران شعر از چشم تو می ریزد
شاعر شدنم جبری ست در حداقل امشب!

#مریم_عظیمی

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

#برج_میلاد شبیه دل من تنها بود
همه گفتند تو سازنده ی طرحش بودی?!

#سعید_شیروانی
#من?!
دیدگاه ها (۴)

۸۱۱گم شد آن گوهر #فیروزه و در نیشابور هر چه گشتیم ندارند هما...

۸۱۲حل شدن در #دل_معشوقه که ایرادی نیست#چای هم آب کند در دل خ...

۸۰۹این تبسم هایِ بی معنا چه دارد با خودشگفتگو با سایه ای تنه...

۸۰۸مگذر ای یار و در این واقعه مگذار مراچون شدم صید تو برگیر ...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط