فیک ته پارت 2( پارت آخر)

وقتی دستمو بریدم بلند جیغ کشیدم جوری که خودممم باورم نمیشد که اینجوری جیغ زده باشم. اما ته انگار که اصلن نشنیده و بود و براش مهم نبود. بعد اینکه شیشه ها رو جمع کردم دوباره میز رو چیدم اما بشقاب خودم رو برداشتم و به سمت اتاق مشترکمون رفتم تا اونجا بخورم یا به عبارتی با ته چ.ص کردم:/
چند دقیقه بعد اینکه اومدم تو اتاق ته هم اومد تو اتاق
-بیب چرا داری اینجا غذا میخوری؟
+..................
-بیب؟
چیشده؟
+.................
-من نمیتونم بدون تو غذا بخورم
+برو با همون سگت غذا بخور
-اولن اینکه درست صحبت کن دومن اینکه تو امروز چته؟
+انقد اون سگت برات مهم بود که یادت رفت؟
-مگه نگفتم درباره یونتان درست صحبت کن
+درست صحبت نکنم میخوای چیکار کنی؟
یکدفعه سوزشی روی صورتم احساس کردم و درست حدس زدم، ته منو زد. بعدشم از اتاق بیرون رفت
منم لباس پوشیدم و خواستم برم بیرون که از درد زیاد یکدفعه افتادم و سیاهی......
ویو ته
من الان عشقمو زدم؟
چرا؟
چشه؟
نکنه امروز پر.یوده؟
عه امروز پر.یوده پس بگو چرا اعصاب نداره
باید برم ازش عذرخواهی کنم امروز خیلی اذیتش کردم
تو همین فکرا بودم که یکدفعه ات اومد تو پذیرایی و یکدفعه افتاد.
نگرانش شدم و رفتم سمتش
-ات ات منو سرکار نزار
-ات؟
-ات؟
-وای چت شده تو؟
باید ببرمش بیمارستان
برای.د استایل بغلش کردم و آروم گزاشتمش تو ماشینو و با تموم سرعت رانندگی کردم. بلاخره رسیدیم و دکترا بردن تا معاینه ش کنن
★30 مین بعد★
دکتر:حال همسرتون خوبه فقط بخاطر استرس و درد بیهوش شدن
-میتونم ببینمش؟
دکتر:بله حتما تازه بهوش اومدن
به سمت اتاق ات حرکت کردم و در زدم ات گفت که بیام تو و من رفتم
-ات
+........
-بی.بی
+............
-اگه بگم غلط کردم منو میبخشی؟🥺( کیوت)
+..........
-اگه برات خوراکی بخرم منو میبخشی؟ 🥺
+بهش فکر میکنم
-اگه ببرمت شهربازی چی؟
+باش آشتی
-جدی؟🙂
+اگه خوراکی بخری و ببری شهربازی آره
-من قربون تو بشممممم*رفت محکم بغلش کرد
______________________________________
سخن ادمین:اگه کسی رو دوست داریم و اون کار اشتباهی کرده میشه بهش فرصت داد و بخشیدش
#سناریو #سناریو_بی_تی_اس #بنگتن #بی_تی_اس #فیک #وانشات #یونگی #شوگا #کیم_سوک_جین #کیم_نامجون #رپ_مانستر
#جیهوپ #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون‌جونگکوک #نفر_بعدی_درکار_نیست #نفر_بعدی_هیتر_ها_هستند