حضرت ام البنین سلام الله علیها
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
تاکاروان غم زده برگشت ازسفر
پیچید بین شهرپیمبرچنین خبر
گفتابشیر گریه کنان وبه شورشین
برگشته آل احمد مختار بی حسین
ام البنین چواین خبر تلخ راشنید
بی تاب سوی قافله ی عاشقان دوید
میگشت بین قافله دنبال زینبش
باذکر یاحسین که افتاده برلبش
درپیش چشم زینب مظلومه میگداخت
اما چه حیف زینب خودرا نمیشناخت
گفتاصدای خسته به او دل غمین منم
دنبال زینب آمدی؟ام البنین منم
من زینبم که داغ مرا پیر کرده است
مویم سپید کردوزمینگیر کرده است
ام البنین زسینه برآورد آه سرد
رو کَند ومو کشیدوفغان کردو گریه کرد
گفتا توزینبی بخدانیست باورم
بی بی چقدر پیر شدی خاک برسرم
بی بی بگو کجاست پس آن نورعین من
تاج سرم عزیز دلم کو حسین من
جان چهارشیر یل من فدای او
بی بی چقدر کرده دل من هوای او
زینب به گریه گفت حسینم غریب بود
وقتی که بین طایفه ای نانجیب بود
لب تشنه پیش آب سرش ازقفا برید
پیش نگاه مضطرم آن بی حیا برید
ام البنین زناله ی زینب زهوش رفت
جانش رسیدیک دفعه برلب زهوش رفت
#عالیه_رجبی
🌺 @Fatemeyezahra 🌺
تاکاروان غم زده برگشت ازسفر
پیچید بین شهرپیمبرچنین خبر
گفتابشیر گریه کنان وبه شورشین
برگشته آل احمد مختار بی حسین
ام البنین چواین خبر تلخ راشنید
بی تاب سوی قافله ی عاشقان دوید
میگشت بین قافله دنبال زینبش
باذکر یاحسین که افتاده برلبش
درپیش چشم زینب مظلومه میگداخت
اما چه حیف زینب خودرا نمیشناخت
گفتاصدای خسته به او دل غمین منم
دنبال زینب آمدی؟ام البنین منم
من زینبم که داغ مرا پیر کرده است
مویم سپید کردوزمینگیر کرده است
ام البنین زسینه برآورد آه سرد
رو کَند ومو کشیدوفغان کردو گریه کرد
گفتا توزینبی بخدانیست باورم
بی بی چقدر پیر شدی خاک برسرم
بی بی بگو کجاست پس آن نورعین من
تاج سرم عزیز دلم کو حسین من
جان چهارشیر یل من فدای او
بی بی چقدر کرده دل من هوای او
زینب به گریه گفت حسینم غریب بود
وقتی که بین طایفه ای نانجیب بود
لب تشنه پیش آب سرش ازقفا برید
پیش نگاه مضطرم آن بی حیا برید
ام البنین زناله ی زینب زهوش رفت
جانش رسیدیک دفعه برلب زهوش رفت
#عالیه_رجبی
🌺 @Fatemeyezahra 🌺
۱.۱k
۲۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.