حاج راشد تو بیمارستان بستری بود
حاج راشد تو بیمارستان بستری بود
۱۵ نفر از اهالی محل خواستن برن عیادتش
یک مینی بوس دربست گرفتن با راننده توافق کردن که نفری ۵ تومن بدن
راننده گفت یک نفر دگه هم بیارید که صندلیها تکمیل بشن
بهش گفتن نه دیگه کسی نیست فقط ماییم
خواستن حرکت کنند
که از دور بدو یه نفراومد طرف مینی بوس
راننده گفت آها یک نفر هم جور شد
بهش گفتن ولش کن این جاسم نحسه اگه بامون بیاد حتما نحسیش مارو میگیره و یک اتفاقی میفته
راننده گفت نه من اعتقاد ندارم به این خرافات ها مهم صندلیهاست که تکمیل بشن و ۵ تومن بیشتر گیرم بیاد
خلاصه ایستاد و جاسم رسید تا در مینی بوس رو باز کرد
گفت پیاده شید حاج راشد مرخص شد نمیخاد برید بیمارستان
۱۵ نفر از اهالی محل خواستن برن عیادتش
یک مینی بوس دربست گرفتن با راننده توافق کردن که نفری ۵ تومن بدن
راننده گفت یک نفر دگه هم بیارید که صندلیها تکمیل بشن
بهش گفتن نه دیگه کسی نیست فقط ماییم
خواستن حرکت کنند
که از دور بدو یه نفراومد طرف مینی بوس
راننده گفت آها یک نفر هم جور شد
بهش گفتن ولش کن این جاسم نحسه اگه بامون بیاد حتما نحسیش مارو میگیره و یک اتفاقی میفته
راننده گفت نه من اعتقاد ندارم به این خرافات ها مهم صندلیهاست که تکمیل بشن و ۵ تومن بیشتر گیرم بیاد
خلاصه ایستاد و جاسم رسید تا در مینی بوس رو باز کرد
گفت پیاده شید حاج راشد مرخص شد نمیخاد برید بیمارستان
۱.۰k
۲۶ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.