عاشقش بودم ولی هرگز مرا یاری نکرد
عاشقش بودم ولی هرگز مرا یاری نکرد
در نبرد با رقیب از من هواداری نکــرد
بر در و دیوار کوبیدم برای بودنش
او برای ماندن خود هیچ اصراری نکرد
اشک چشمم را بگویم؟هیچ ابری تا بحال
از دل خود اینقدَر سیلاب را جاری نکرد
بعد از او آنقدْر غم خوردم وَ نالیدم که هیچ
مادری در سوگ فرزندش چنین زاری نکرد
مثل یک سیگار من را زیر پاهایش فشرد
نه چنین کاری کسی با هیچ سیگاری نکرد
آنچنان ویران شدم از دست او... چنگیز هم
با سمر قند و بخارا این چنین کاری نکرد
پای من نگذار ضعف این غزل،تقصیراوست
طبع شعرم نیز دور از او مرا یاری نکرد...
در نبرد با رقیب از من هواداری نکــرد
بر در و دیوار کوبیدم برای بودنش
او برای ماندن خود هیچ اصراری نکرد
اشک چشمم را بگویم؟هیچ ابری تا بحال
از دل خود اینقدَر سیلاب را جاری نکرد
بعد از او آنقدْر غم خوردم وَ نالیدم که هیچ
مادری در سوگ فرزندش چنین زاری نکرد
مثل یک سیگار من را زیر پاهایش فشرد
نه چنین کاری کسی با هیچ سیگاری نکرد
آنچنان ویران شدم از دست او... چنگیز هم
با سمر قند و بخارا این چنین کاری نکرد
پای من نگذار ضعف این غزل،تقصیراوست
طبع شعرم نیز دور از او مرا یاری نکرد...
۲۸۶
۲۶ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.